Monday, March 25, 2019

جنگ یا صلح



ضرورتِ تغییر بنیادی "استراتژی و تاکتیک اپوزیسیون" از جنگ به صلح
توان ملی ملتهای جهان سومی درگیر ویروس جنگ و حذف غیرخودی در یک نبرد نابرابر و هزینه بار، بر اساس دوقطبی ایدئولوژیک خودی و غیرخودی و دوست و دشمن است! و این همان ضرورت بقاء و توسعه‌ی توان استعمار نوین، در گردوخاک ناشی جنگی فرسایشی به یاری استثمارگران بومی است! حق به جانبان و مدعیانِ قدرت تمامیتخواه و برتر، به دلایل ماهوی و ایدئولوژیک در سازوکار تولید تکنولوژی و مدرنیته و در راستای دستیابی به منابع طبیعی ملتهای محروم، همواره نیازمند تصاحب مواد اولیه و بازار تولیدات خود هستند، و برای تضمین این نیاز ماهوی نمیتوانند دل به کسب رضایت ملتها ببیندند! همواره ممکن است مصدقی و یا شاهی در مقابلشان بایستد! پس خواه ناخواه نیازمند تصاحب با قدرتند! اما با گسترش رسانه‌ها دیگر دوران روشهای استمعاری قرن هیجدهمی و نوزدهمی گذشته است! آنها از اوایل قرن بیستم به روشهای نوین نرم دست یازیدند! قراردادهای استعماری خروج منابع بدون انتقال تکنولوژی، و نیز انقلابهای ایدئولوژیک مبتنی بر تضادِ منافع از قبیل کارگر و سرمایه دار و مؤمن و کافر و دوست و دشمن و خودی و غیرخودی. تا در این رویارویی ناگزیر کشورهای مقصد را درگیر نبردی نابرابر کنند!و با دمیدن در آتش کوره ی یک کارخانه ی دشمن سازی، آتشبیارانی، برای آتش به اختیاران قدرتمند خودی تولید کنند! ماحصل چنین نبردی البته پیروزی سپاه قدرت است. امریکا تا آخرین سنت مخارج با سودش را بابت تغییر حکومت صددام از عراق ستاند! و این جدای از درآمدهای ناشی از تولیدات کارخانه‌های اسلحه سازی بود. شاید بتوان گفت که این استراتژی نوین از جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه تا هیتلر و جنگ جهانی دوم و تشکیل دولتِ اسرائیل و جنگهای خاور دور و خاورمیانه تا امروز ادامه داشته است. فراموش نکنیم که در تمام این جنگها در یکجا نقش امریکا قطعی و تعیین کننده بوده است!
به همین دلیل بنیادی است که ایران با ونزوئلا هم جبهه‌است و به یاری منابع ملی ملتی قانونا عقیم، در تدبیر استقرار در نزدیکترین سنگر نزدیک به دشمن ایدئولوژیک خود (امریکا) در ونزوئلا بوده است!
به باورم وقت آن رسیده که اپوزیسیون در تغییر استراتژی و تاکتیک در ادبیات خود، از دامچاله ی جدال برای حذف، خود را برهاند و با سوق دادن ادبیات تنش آفرین به مهرورزی، نسبت به تشکی ستاد مشترک اپوزیسیون و پوزیسیون اقدام نماید، تا به نقشه ی راهی برای وحدت ملی و استرداد و استقرار اداه ملی نزدیک شود!
بزرگترین خطای اپوزیسیون نظام، آلوده شدن به دیالوگ با ادبیات خصمانه در نبردی نابرابر است!
همین استراتژی در جنگ فرسایشی بین ارباب بومی با اربابان جهانی جریان دارد!
باید انقلابی کرد در تئوری مبارزه از جنگ به صلح.
این به معنای مصالحه با دشمن بنیادی و خونخوار نیست! این به معنای در بر داشتن اقلیتِ دشمن در حریم اکثریت مصلح، و خلع صلاح کردن او در منظر تاریخ برای دفع بهانه ی سرکوب و خطر و به دست گرفتن ابتکار عمل است!
تا با فراهم آوردن یک میدان مصالحه میان مدعیان ملت: سیه روی شود هر که در اوغش باشد!
چون که صد آمد...نود هم نزد ماست!
بدیهی است که با خلع سلاح استراتژیک دشمن، تاکتیک استرداد اراده ملی، با کمترین هزینه و با تولید سند تاریخی در منظر تاریخ، مقدور خواهد شد! همواره دشمن را نزدیکتر از دوست نگاه دار! عدم حضور او کتمان ادعاست و حضور او شکست ادعا که در هر دو صورت منطص گذار مستدل و مستند و معنادار خواهد شد و اتمام حجت دارای توجیهی ناگزیر خواهد شد!
با امید به این انقلاب استراتژیک در نگاه اپوزیسیون، برای اثبات هوش فرهیختگان در این برهه خطیر تاریخی در راستای گذار نرم از ساختار دیکتاتوری به جامعه‌ای دموکراتیک، با گزینش ادبیات صلح به جای جنگ!
خیام ابراهیمی


No photo description available.


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...