Thursday, September 17, 2015

به کجا شکایت برم؟

به کجا شکایت برم؟
چگونه و در کدام مرجع حقوقی داخلی و یا بین المللی میتوان در امنیتِ کامل، از حاکم و حکومت به منظور تغییر قانون اساسی شکایت کرد، تا حقوق انسانی ملتی را که یک میهن بیش ندارند، اما به حکم قانون اساسی گذشتگان و پدران ما، از نظامِ "تصمیم سازی" و تصمیم گیری حذف شده اند، استیفاء کرد؟
فراموش نمیکنیم که آقای خمینی در دی ماه 57 در بهشت زهرا گفتند: "به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است."
و این در حالی است که نسل امروز اسیر قانون اساسی نسل انقلاب است! قانونی که در ید قدرت مطلقه ی یک نفر و منصوبین ایشان در شورای نگهبان از ورود هر نماینده ی مردم که مطیع رهبر نباشند پیشگیری میکنند! و این یک نقض غرض است در مقابل اراده ی ملی و مردمی که حق دارند مطیع ایشان نباشند و بخواهند قانون اساسی کشور خود را تغییر دهند! در واقع قانون اساسی نسل گذشته یک بار برای همیشه در خود قدرتی فراملی را نهادینه کرده است که تا ابد نمیتوان آن قدرت را از ایشان ساقط کرد، چرا که نمایندگان باید قبلا دربست مطیع آن قدرت مطلقه باشند و چنین قانونی بدوا دارای یک نقیصه و ایرادِ حقوقیِ بنیادی علیه اراده ی ملی در آینده است!
جناب آقای اعلمی!
با سلام و درود بر شما. آقای خمینی در بدو انقلاب گفتند: که پدران ما نمیتوانند برای ما تصمیم بگیرند و در هر زمانی این ما هستیم که باید راجع به سرنوشت خود تصمیم بگیریم (نقل به مضمون). متاسفانه علی رغم این گفته وقتی حکومت در دست ایشان قبضه شد ، قانون اساسی را بصورتی تنظیم و تصویب کردند که منتخبینِ ملت در دایره ای بسته، بصورت مستقیم و یا بواسطه، منحصر شدند به خواصِ مورد تائید خودشان، از طریق نظارت استصوابی شورای نگهبان قانون اساسی؛ و بدینگونه حکومت توانست نمایندگان دستچین شده ی رهبری را به عنوان نمایندگان ملت در مجالس قانون گذاری تحمیل کند! حال سؤال اینجاست که این نگهبانیِ قاطعانه و مطلقگرایانه و تغییرناپذیر از تصمیمِ پدران، آیا ناقضِ اراده ی ملیِ نسلهای بعدی نیست؟ و آیا این ساختارِ دگم، غیرمنعطف و گمراه کننده، منطبق بر بت پرستی آبائنا که مخالف با اراده ی خدایِ زنده که از رگ گردن به فطرت و اراده ی انسانها مرتبط است نیست؟ با این مقدمه، یک ایرانی که جز ایران وطنی دیگر ندارد، فارغ از ایدئولوژی و دین که امری خصوصی است، چگونه میتواند حق اعمال اراده ی خود را در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری میهن خویش استیفاء کند تا متهم به به براندازی نشود؟ آیا اقدام برای احقاق حقوق ملی به معنای براندازی است؟ چرا باید دین موروثی به سلیقه ی یک نفر، سرنوشتِ آیندگان را مصادره و در ید خود قبضه کند؟ با این حساب اگر ما در مملکت خود راهی برای استیفاء حقوق یغماشده و غصب شده نداشته باشیم چگونه و کجا باید شکایت خود را ارائه کنیم؟ و اگر در درون نظام نتوانیم از غاصبان حقوق ملی شکایت کنیم، آیا میتوانیم در مراجع حقوقی بین المللی به این کار اقدام نمائیم تا سرنوشتمان عین ملت سوریه نشود؟ چگونه میتوان بصورت مسالمت آمیز از حکومتی شکایت کرد که قانونا بنا بر قدرت مطلقه ی یک نفر و بواسطه ی امربران و مریدانِ ذوب شده ی همان یک نفر در مناسبِ قانون گذاری و اجرائی و دولتی، دست خود را به حق و خون دگراندیشان و غیرخودیها در مقابل خودیهای اندکی که در راس حکومتند آغشته کرده است؟ و به کجا باید این شکایت را برد تا نظام تمامیتخواه توسط انسان محدود و جایزالخطا بیش از پیش تثبیت نشود و جیره بگیران خود را با رانتهای حکومتی آنقدر گسترش ندهد که استیفاء حقوق غصب شده ی ملی باعث مواجهه با هموطنان مزد بگیر حکومت نشود؟ ممنون میشوم که شما به عنوان نماینده یِ سابقِ مجلسِ منصوبینِ منتخبِ حکومت، از میان عده ای معدود و دستچین شده توسط حکومت اما به نام ملت، امثال من را راهنمائی کنید. کجا میتوانیم از غاصبان حقوق و اراده ی ملت شکایت کنیم تا بتوانیم قانون اساسی پدران را بصورت مسالمت آمیز و نه براندازانه تغییر دهیم، تا با دیگر هموطنانِ قلیلی که مرید آن یک مفرند حق برابر داشته باشیم؟
با تشکر
دو نفر از 70 میلیون نفر

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...