Friday, September 18, 2015

نقشِ تکنولوژی و انرژیِ هسته‌ای در امنیتِ میلیِ دیکتاتورهایِ قانونگرا

نقشِ تکنولوژی و انرژیِ هسته‌ای در امنیتِ میلیِ دیکتاتورهایِ قانونگرا
=========================================
دیروز، راننده که استادِ دگراندیشِ اخراجیِ دانشگاهه تعریف می‌کرد:
یکی از نفوذی‌هایِ لمپن‌ و تازه‌به‌دوران رسیده‌ و صهیونیست و اسیدپرست‌ِ مُفَنگی و بیسوادِ محله‌مون که همه رو فریب داده، (حتی ما رو)... و ضمنا مدیرِ ساختمونمون هم هست و روی اتومبیل شاسی بلندش نوشته "هذا من فضل ربی"، دیروز در جلسه‌یِ عمومیِ ساکنینِ ساختمون برای توجیه و احیانا نهی از منکر، و جمع‌آوری ماهواره و یا معرفیِ صاحبانِ ماهواره به پلیس، حرفهایِ جالبی می‌زد:
آقای دکتر می‌گفت: ماهواره تویِ خونه‌یِ مردم، عینِ "قدرت مطلقه" در دستِ رهبرِ بلادِ کفره!
چرا میگن چاقو رو نباید دستِ بچه و دیوانه داد؟ چرا نباید بنزین و کبریت رو جلویِ دست بچه و دیوانه گذاشت؟ چرا نباید قدرت مطلقه و اسلحه رو دستِ یه بیمار روانی که قانونا از مردم حساب نمیبره و پاسخگو نیست داد؟ چرا یه بُـزِ گـَـر میتونه یه ملتو گـَـر کنه؟ چرا میگن تویِ بلاد کفر همه هار شدن و دارن همدیگه رو می‌درند و از دیوار هم بالا میرن؟ چرا دروغ و ریا و فساد و جاسوسی و خشونتِ لسانی و نا امنی در روحِ کفار رخنه کرده؟ چرا مردم در بلادِ کفر دیگه به هم اعتماد ندارن و به هر غیرخودی انگِ دشمن میزنن؟!... چون رونق در کاسبی و امنیتِ اقتصادیشون ریشه در ایمانِ دولتی و تظاهر و ریاکاریِ سیستماتیک و قانونی و زوری داره! چون "قدرتِ فراملی" در قانونشون نهادینه هست! و "قدرتِ فراقانونی" حکمِ نخود سیاه داره برای مردم!... چون اصولا قانونشون ایراد داره و رهبراشون دارن بازیِ قانونی میکنن، و عوض شدن این و آن لمپن، هیچ تاثیری در امنیتِ ملی‌شون نداره! اما اونا سوراخ دعا رو خوب بلدن، و آدرسو اشتباهی میدن و تقصیر رو میندازن گردن این و اون. خب اینا رو که غربزده‌هایِ داخلی نمیدونن! و غرب اگه غرب شده نه به خاطرِ دموکراسی، بلکه به‌خاطرِ دیکتاتوریِ قانونی در قانونِ اساسی‌شونه.
آدم همینطور "آ..." انگشت به دهن میمونه از "منفی‌بافیِ" مردم...، واقعا بعضی از مردم خوشی زده زیر دلشون! و هی الکی "سیاه‌نمائی" می‌کنن! حتی گناه آب و هوای آلوده و فساد و رشوه بگیران و رانتخواران و فتنه‌گرانِ نفوذی و صهیونیست رو هم میندازن گردنِ "اسمشو نبر"!... گولِ حقوق بشرِ دولتهایِ مردمسالار و پیشرفت علمی و رفاه دو روزه یِ دنیاشون رو نخورین عزیزان! اینکه 80 سال پیش (یعنی سال 1310 -حدود 1930- وقتی اولین خیابون تهران توسط رضاشاه به افتخار ورود امیر عرب آسفالت شد) تویِ نیویورک بزرگترین ساختمان 102 طبقه به نام "امپایر استیت" در عرض 14 ماه ساخته شد و برای 40 دهه (قبل از برجهای دوقلوی مرحوم) تا هنوز در محله منهتن داره عین شیر (تو بخوان زرافه) گردن فرازی میکنه، هیچ افتخاری برای غرب نیست! درسته که ظاهرا رهبراشون پاسخگوی مردمشون هستند و نظارت ملی در اونجا نهادینه شده و حرف اول و آخر رو میزنن! اما این‌ها همه‌ش تظاهر و ریاست. اگه راست میگن و نمی‌ترسن ما رو تحریم نکنن! ما هم قول میدیم برای حفظ امنیتِ جهان، تمام قدرتِ قانونی رو دست یک نفر نسپریم. اون چیزی که توی مملکت ما مهمه اینه که مردم ما در امنیتند. امنیتِ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و آزادی بیان و کرسی‌هایِ آزاد اندیشی برای شناسائی خائنین به امنیت... میخوام بگم اون عاملی که غرب رو گنده کرده مردم و رقابت آزاد و دموکراتیک و نظارت مردمی نیست؛ بلکه کار کارِ اجنه و از ما بهترون و امپریالیسم و صهیونیستهاست که با خودِ شیطون قرارداد بستن. خدا هم به ابلیس و شیاطین انس و جن میدون داده هر کاری میخوان بکنن الا اینکه بتونن در اراده‌ و جانِ بشر تصرف کنن! خب اونها هم مردمو آزاد ول کردن به حالِ خودشون تا با اراده و اختیار ولنگاری کنن! به مردم امنیت قانونی میدن که حتی کسی نتونه به کسی متلک بگه! چه برسه اسید بپاشه! به بیکاراشون آپارتمانِ دولتیِ مجانی میدن واسه سکونت تا کاری به حکومت نداشته باشن! حتی به پناهنده‌هاشون جا و مکان و پول برای حداقل زندگی میدن، حقوقِ "دیس ابیلیتی" به معلولین و روان پریشها میدن! به مردمشون رفاه میدن تا سرشونو شیره بمالن! و خودشون کار رو بگیرن دستشون! و این شده که به زور ابلیس و شیطان دنیا رو تصاحب کردن. ظاهر شعارهاشون "مردم‌سالاریه" اما باطنشون جز دیکتاتوریِ شیطانی چیزی نیست! بر عکس ما که ظاهرمون با باطنمون میخونه! و امنیت رو برای همه میخوایم، نه تنها برای یک دیوانه که یک ملت رو مثل خودش خشن و پرخاشجو و فحاش و فاسد و دزد و روانی و دیوانه کنه!
برای نمونه: تویِ دیارِ کفر یه مملکتِ مردمسالار هست پر از شوراهایِ مردمی که ظاهرا روی رهبرشون نظارت دارن اما اعضاش توسط رهبرشون گلچین (تو بخوان گ.. چین) میشه... یعنی "رهبر" یک شورا به نام شورای تفسیر قانون اساسی رو طبق سلیقه و تعاریف خودش منتصب میکنه، برای برگزیدنِ کاندیداهایِ سایر شوراها، مثل شورایِ سنا و ملی و شهر و روستا و محله... کاندیداهائی که باید قبلا برادریشون رو اثبات کرده باشن و هر کدوم یه نقطه ضعفی داشته باشن تا اگه حرف مفت زدن و وجدانشون منحرف شد، مثل سازمان مافیا حذفش کنن... مردمِ بینوا هم بازی میخورن و سالهاست که عین احمقها بین بد و بدتر خودشونو منتر میکنن و توی صفهایِ دروغین، به منتصبینِ رهبر رای میدن که کوچک‌زاده‌شون با بزرگ‌زاده‌شون فرق چندانی نمیکنه، و باطنا همه شون بصورتِ یکدست (با کمی تنوع در رنگ و لعاب) از تازه‌به‌دوران رسیده‌ها و لمپن‌ها و بیسوادها و مزدورهایی هستند که باید قبلا یه جنایتی مرتکب شده باشن! یه دانشگاه هم باز کردن برای بیسوادهاشون مدرک جعل میکنن. ریش و قیچی دست خودشونه و آتیش زدن به مال ملتهاشون...
...
یکی از دوستام تعریف میکنه: همین سال 88 که از حسودی به امنیت و رفاه و آزادیِ ملی ما، داشتن توی مملکت ما فتنه میکردن، توی یکی از همین کشورهای به ظاهر مردمسالار، طرفو گرفتن 8 ماه بعد ولش کردن و بهش پیشنهاد کردن یا خودشو بکشه یا لال بمیره و چلاق توی خونه بشینه و دیگه "اس ام اس" بازی نکنه. روزی که به جرم تبهکاری و جنایت علیه امنیت گرفتنش، بینوا گفته بود: دلیلتون برای دستگیری من چیه؟ بهش گفتن: تولیدِ انبوه اس ام اس علیه امنیتِ ما. گفته بود فقط بازی میکردم. بعد گفته بودن پس چرا همون روز، تویِ جنگِ چریکی شرکت کردی؟ گفته بود این انگها بهم نمی‌چسبه، من که اسلحه ندارم! گفته بودن: قسم بخور! طرفم از خودش مطمئن دست گذاشته بود روی کتابِ دولتیشون، قسم خورده بود. اینا هم یه گراف از روی مسیر موبایلش گذاشته بودن جلوی کتاب مقدسه، که:... ساعت 8 صبح از فلانجا حرکت کردی، یه تاکسی سوار شدی بعد پیاده از میدون فلان از وسط خیابون راه افتادی رفتی تا فلان میدون...بعد در عرض 8 دقیقه چهار دفعه رفتی توی کوچه دوباره برگشتی توی خیابون... در عرض نیم ساعت خیلی ورجه وورجه از خودت نشون دادی... و بیست تا کوچه و خیابون عوض کردی... تا عصر هم دقیقا در میدانِ حادثه حضور داشتی... اولش تنهائی حرکت کردی، بعدش با چند نفر همراه شدی که گرافِ موبایل اونها هم با تو یکیه ( یعنی هم مسیر بودین)... طرف هاج و واج مونده بود چی بگه...گفته بود از کجا فهمیدین تاکسی سوار شدم؟! گفته بودن: چون بیست کیلومتر رو در عرض ده دقیقه طی کردی... بعد دو ساعت توی صد متر هی اینور و انور رفتی... بهش گفته بودن: قسم دروغ هم که می‌خوری؟!... حالا خودت بگو باهات چیکار کنیم؟!... هیچی دیگه... هشت ماه بعد، موقع آزادی طرف گفته بود: من هیچی به هیچ‌کس نمی‌گم باهام چیکار کردین؛ اگه ممکنه سابقه‌مو پاک کنین! بهش گفتن: نترس عزیزم...سابقه ت پیش ما محفوظه، اونقدرها هم موضوع مهم و امنیتی نیست! برو اینو واسه هر کی میخوای تعریف کن! توی اینترنت هم شیوعش بده! کاریت نداریم!... بینوا اونقدر داغون بود که با کپی شناسنامه‌یِ یه پیرمرد روستایی یه سیم کارت ایران-سل ده تومنی خریده بود، و هر وقت میخواست بره بیرون، سیم کارت و گوشی اصلیشو میذاشت خونه با اون جعلیه میرفت بیرون... بهش گفتم: فقط یادت باشه تویِ گرافِ بعدی، یه وقتهائی از کنار سیم کارت واقعیت، یه سیم کارتِ جعلی حذف میشه میره یه جاهائی و شب برمیگرده پیش واقعیه...تا اینو فهمید زد توی سرش و گفت: ای داد بیداد... فایده نداره! اینجوری نمیشه... باید یه کاری کرد. باید از دستِ مردمسالاری غربی به مردمسالاری شرقی پناه برد! حالا اومده به ما پناهنده بشه...
آره دوستان! لطفا تا فردا صبح ماهواره هاتونو تحویل من بدین! تا به عاقبتِ این بینواها در دیار کفر دچار نشیم.
بهش گفتم: عزیزم! ماهواره نباشه ما مجبوریم بدون موبایل بیفتیم تویِ خیابون! واسه امنیتِ ملی ضرر داره! اینقدر چوب لایِ چرخِ امنیتِ ملی نذار! راستشو بگو: چقدر گیرت میاد؟ خودمون یه جور باهات کنار میایم!
حالا طرف رفته فکراشو بکنه!
ما هم نامردی نکردیم و بعد از رفتنش، با صورتجلسه از مدیریت برکنارش کردیم و در جهت امر به معروف smile emoticon ، به عنوان عاملِ نفوذی غرب در شرق، رفتیم لوش دادیم که طرف قبلا اقرار کرده که توی کامپیوترش دستگاهی داره که کارِ ماهواره رو میکنه و توی مستی بارها خودش اعتراف کرده که با ارتشِ آزادیبخش همکاری میکنه، ضمنا یک خطِ گل‌درشت هم رویِ "هذا من فضل ربیِ" ماشینش انداختیم smile emoticon و قرار گذاشتیم، از خونه که بیرون اومد، به عنوانِ جاسوس و عاملِ صهیونیست که سالها با این کارهاش مانع از این شده که ما هم در کشورمون در عرض 14 ماه "امپایر استیت" بسازیم، به پلیسِ نامحسوسِ محله (نیروهایِ لباس‌شخصیِ غیردولتی و مردمی) تحویلش بدیم. خدا به خیر کنه! چه شود...!
...
من: راننده تاکسی نبودکه، رئیسِ "کا.گ.ب" بود واسه خودش. چه نیروهائی تلف میشن توی این مملکت! تنها به جرم دگر اندیشی. حیف!
--------------------------------------------------------------------
خیام ابراهیمی
28 آبان 1393

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...