"صادقِ هدایت"عزیز، 28 بهمن است و هنــــوز تولدت مبارک!
=====================================
معاون فرهنگیِ حضرتِ جنتی- وزیر ارشاد- گفت: "صادق هدایت ممنوعالقلم نیست!" یحتمل منظورِ ایشان - که لزوما باید معنای حرفش را بهتر از همچو منی بفهمد- این است که: آثار صادق هدایت (ره) "ممنوع النشر" نیست؛ و به رغم اینکه ایشان بیش از نیم قرن پیش به یاری تکنولوژی گاز خانگی به دیار باقی شتافته است، اما همچنان می تواند بنویسد و "ممنوع القلم نباشد"! و این در حالی است که صدای سبزِ "حسین زمان" هنرمند زنده، مستقل و با شخصیت زمانمان هنوز در بند است. لذا به میمنت زاد روز صادق هدایت، ضمن تبریک به ایشان بقای عمر قلمش را خواستارم و به جبرانِ الطاف حضرت جنتی و دعایِ مهر آمیز خود، پاراگراف اول کتاب "بوف کورِ" را با اندکی دخل و تصرف به روز رسانی کرده، و خدمت اهالی آگاه و همیشه در صحنهی "فیس آبادِ علیا" تقدیم میدارم:
............
در میهنم زخمهایی هست که مثل خوره روحِ بشری و حقوقِ انکارشدهیِ مفلوکش را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به هیچ مقام و سازمانی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهایِ انکارکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند، و به تاسی از بزرگشان، "سیاه نمائی" و "توطئهی دشمن خیالی" قلمداد کنند؛ حال آن که "شهروندی به نام من" واقعیت دارد، و اگر بخواهم بگویم و بنویسم، "صاحب امر" بر سبیل عقایدِ و هوسهایِ خودش سعی میکند آن را با زهرخند و تحقیر، شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکند؛ زیرا "تمامیتخواه" هنوز چاره و دوایی کشنده برایش پیدا نکرده، و تنها دارویِ آن زندان و تهمت و تفتیشِ عقاید و پرونده سازی و تهدید و حذف و فراموشی است و فراموشی به توسط "عرقِ دست ساز" و خوابِ مصنوعی به وسیلهیِ افیون و کراک و اِکس و مواد مخدره است؛ تا سپاهِ کفرِ "غیرخودیها" را به دست اراذل و اوباش و "خودیها" حذف کند. ولی افسوس که تاثیر اینگونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید...
... همچنان که از در و دیوارِ کوی و برزنم، افیون خواب و خماری می بارد و به آهِ شعر و ترانه ای، ذهن مردم آگاه و همیشه در صحنه مشوش می شود!... هیهات صادق جان! که نمردیم و معنای تیغِ مهرآمیزِ یــار، و معرفت و آگاهی دلــدار را فهمیدیم.
صادقـا! هر چند به دلخوری، خود را از شرِّ مرده یِ مـا زنده به گور کردی، اما تولدت مبارک است هنوز! که هنوز زنده ای به گـــــورِ بختِ ما. جانا! زیاده عرضی نیست و بیش از این روانت را نمی لرزانم، که هر چند دنیای نا امن به کارَت نیامد دیروز، اما تو به کار ما میآئی هنوز... پس همچنان در امانِ گـــور ما، خوش بیـــارام!
ارادتمند: خیام
28 بهمن 92
=====================================
معاون فرهنگیِ حضرتِ جنتی- وزیر ارشاد- گفت: "صادق هدایت ممنوعالقلم نیست!" یحتمل منظورِ ایشان - که لزوما باید معنای حرفش را بهتر از همچو منی بفهمد- این است که: آثار صادق هدایت (ره) "ممنوع النشر" نیست؛ و به رغم اینکه ایشان بیش از نیم قرن پیش به یاری تکنولوژی گاز خانگی به دیار باقی شتافته است، اما همچنان می تواند بنویسد و "ممنوع القلم نباشد"! و این در حالی است که صدای سبزِ "حسین زمان" هنرمند زنده، مستقل و با شخصیت زمانمان هنوز در بند است. لذا به میمنت زاد روز صادق هدایت، ضمن تبریک به ایشان بقای عمر قلمش را خواستارم و به جبرانِ الطاف حضرت جنتی و دعایِ مهر آمیز خود، پاراگراف اول کتاب "بوف کورِ" را با اندکی دخل و تصرف به روز رسانی کرده، و خدمت اهالی آگاه و همیشه در صحنهی "فیس آبادِ علیا" تقدیم میدارم:
............
در میهنم زخمهایی هست که مثل خوره روحِ بشری و حقوقِ انکارشدهیِ مفلوکش را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به هیچ مقام و سازمانی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهایِ انکارکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند، و به تاسی از بزرگشان، "سیاه نمائی" و "توطئهی دشمن خیالی" قلمداد کنند؛ حال آن که "شهروندی به نام من" واقعیت دارد، و اگر بخواهم بگویم و بنویسم، "صاحب امر" بر سبیل عقایدِ و هوسهایِ خودش سعی میکند آن را با زهرخند و تحقیر، شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکند؛ زیرا "تمامیتخواه" هنوز چاره و دوایی کشنده برایش پیدا نکرده، و تنها دارویِ آن زندان و تهمت و تفتیشِ عقاید و پرونده سازی و تهدید و حذف و فراموشی است و فراموشی به توسط "عرقِ دست ساز" و خوابِ مصنوعی به وسیلهیِ افیون و کراک و اِکس و مواد مخدره است؛ تا سپاهِ کفرِ "غیرخودیها" را به دست اراذل و اوباش و "خودیها" حذف کند. ولی افسوس که تاثیر اینگونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید...
... همچنان که از در و دیوارِ کوی و برزنم، افیون خواب و خماری می بارد و به آهِ شعر و ترانه ای، ذهن مردم آگاه و همیشه در صحنه مشوش می شود!... هیهات صادق جان! که نمردیم و معنای تیغِ مهرآمیزِ یــار، و معرفت و آگاهی دلــدار را فهمیدیم.
صادقـا! هر چند به دلخوری، خود را از شرِّ مرده یِ مـا زنده به گور کردی، اما تولدت مبارک است هنوز! که هنوز زنده ای به گـــــورِ بختِ ما. جانا! زیاده عرضی نیست و بیش از این روانت را نمی لرزانم، که هر چند دنیای نا امن به کارَت نیامد دیروز، اما تو به کار ما میآئی هنوز... پس همچنان در امانِ گـــور ما، خوش بیـــارام!
ارادتمند: خیام
28 بهمن 92
No comments:
Post a Comment