خوابِ منقلبِ بهمنی
============
با اجازه،
توبه میکنم!
توبه میکنم از خوابهایِ خوشِ منقلب!
در بسترِ برفهایِ آبـــــدارِ بهمنی
بخت اگر با ما بود، ولی:
بَختَکِمان نبود "وَلی"!
یادت هست؟
چقدر زود دیر شد و
پاهایمان در گِلِ رُسِ نارُستَنی جــــــای ماند؟
که چقدر زود
میانِ آسمانی خاکستری
ابرهایِ سیاهِ من و تو
در گردبادهایِ نابهنگام
بهار بهار بر سرِ سبزِ "ما" بارید و
خیــــــــالِ سپیدِ سبزههایِ کویری
زیر بارانِ تندِ اسیدی
در سرخیِ چشمانی بنفش، زرد شد؟!
یادت هست؟
چقدر زود دیر شد و
رگبارِ هزار بوسه تگرگِ "گلدُرُشت"
بر برگ برگِ مثنویِ نخواندهمان
ویران کرد ناز و کرشمهیِ نسترن را
رویِ پرچینِ بادِ "بادا باد"!
در خاکِ خشکِ عقیم
در هوایِ بهاریِ زمستان؟
...
یادت هست؟
که خواب میدیدیم سبد سبد
و یکی شبنمِ نگاه
کافی بود
تا کویـــرِ کـــــــورِ شبهایِ بیستاره را
ســــبز کند
در بهشتِ آسمانِ موهــومِ "ما"؟
اما
چه زود چنبره زد بختکِ منی
به رؤیایِ ناصادقِ بختمان
در جهنمِ جنونِ دوازده منی
زِ خوابهایِ سرخِ بهمنی.
..................................
خیام ابراهیمی
22 بهمن 92
============
با اجازه،
توبه میکنم!
توبه میکنم از خوابهایِ خوشِ منقلب!
در بسترِ برفهایِ آبـــــدارِ بهمنی
بخت اگر با ما بود، ولی:
بَختَکِمان نبود "وَلی"!
یادت هست؟
چقدر زود دیر شد و
پاهایمان در گِلِ رُسِ نارُستَنی جــــــای ماند؟
که چقدر زود
میانِ آسمانی خاکستری
ابرهایِ سیاهِ من و تو
در گردبادهایِ نابهنگام
بهار بهار بر سرِ سبزِ "ما" بارید و
خیــــــــالِ سپیدِ سبزههایِ کویری
زیر بارانِ تندِ اسیدی
در سرخیِ چشمانی بنفش، زرد شد؟!
یادت هست؟
چقدر زود دیر شد و
رگبارِ هزار بوسه تگرگِ "گلدُرُشت"
بر برگ برگِ مثنویِ نخواندهمان
ویران کرد ناز و کرشمهیِ نسترن را
رویِ پرچینِ بادِ "بادا باد"!
در خاکِ خشکِ عقیم
در هوایِ بهاریِ زمستان؟
...
یادت هست؟
که خواب میدیدیم سبد سبد
و یکی شبنمِ نگاه
کافی بود
تا کویـــرِ کـــــــورِ شبهایِ بیستاره را
ســــبز کند
در بهشتِ آسمانِ موهــومِ "ما"؟
اما
چه زود چنبره زد بختکِ منی
به رؤیایِ ناصادقِ بختمان
در جهنمِ جنونِ دوازده منی
زِ خوابهایِ سرخِ بهمنی.
..................................
خیام ابراهیمی
22 بهمن 92
No comments:
Post a Comment