خوانش قاموس "مردم سالاری دینی" در بلاد کفر
===================================
اخیرا در سفری که به بلاد کفر داشتم در مراوده با یکی از انقلابیون مورد نوازش نظام رحمانی جمهوری اسلامی دریافتم که گروه ایشان به تاسی از توفیقات امنیت ملی در انقلاب ایران، قصد استقرار نظام جمهوری اسلامی در بلاد کفر را دارند؛ هر چند که ادبیات انقلابیشان را در آنسوی مرزها دچار سوء تفاهمی جدی یافتم. در مطلب ذیل به معانی خاص پاره ای از این واژه ها اشاره میکنم. امید که مسئولان نظام بر خلاف روال سابق ، بدون اعمال خشونت انسان ساز وبدون بهره گیری از افاضات "خودی سرانه ی" قاضی همه فن حریف مرتضوی، ایشان را هر چه زودتر از بلاهت درآورند تا پروژه ی انقلاب مثل تولید بنزین داخلی بصورت ناقص صادر نشده، موجبات خفقان عمومی دیگر جوامع بشری را فراهم نیاورند.
مردم= شهروندان بی حقوقی که بنده های زرخرید یک فرد به نام سالارند. عبدالسالار. ابزاری برای مطامع شخصی سالار.
سالار= فردی به جای خدا (قادر مطلق)؛ فردی صاحب شمشیر که در تمام شئونات هستی حرف اول و آخر را میزند و بندگی اش به خدا را خودش اثبات می کند نه خداوند نامعلوم در جامعه، ولاغیر.
خدا= خالق هستی که حضور و کلامش باید توسط مخلوقی به نام سالار تائید شود.
دین= باورها و جهان بینی خصوصی مردمی که در کلیشه ی ذهن محدود یک فرد جایزالخطای صاحب شمشیر موسوم به "ولی مطلقه ی فقیه" معنا میشود.
ولی= فردی کبیر که کفالت و حضانت تمام شهروندان و مردم دنیا از هر دین و آئینی را، که جملگی صغیرند، داراست.
مطلقه= اطلاق به قطعیت خدایی؛ مقابل نسبیت زمینی؛ امری که نسبیت و خطای انسانی در آن راه ندارد.
فقیه= کسی که اراده و کلام خدا و حقایق هستی را به صورت یقینی و قطعی از خود خدا بهتر می فهمد و امام زمان باید از او مجوز حضور بگیرد؛ دانای مطلقی که گمان در او راه ندارد.
نظام= سیمولیشن بارگاه و تشکیلات سازمانی خدا بر روی زمین (نه بنده ی خدا، و نه مردم بی خدا)
جمهور= مردمی که بنده و برده ی زرخرید یک نفرند.
جمهوری= منتسب به مردمی که فقط محکوم و مکلف به اختیار کردن اراده ی سالارند.
اسلامی= ساختاری که در آن باید تسلیم مطلق بود و آزمون و خطای زمینی در آن راهی ندارد؛ اقیانوسی ماورائی که در یک قطره ی زمینی می گنجد!
سیاه نمائی= انتقاد سازنده از عملکرد ناقص فردی که قادر مطلق زمین است.
تشویش اذهان عمومی= هر نقد بنیادی به بارگاه سالار که امت را به فکر وادارد و عقلشان را بجنباند.
عقل= تفکری منطقی که تسلیم سالار دینی شود.
امت= مردم مؤمن، آگاه و همیشه در صحنه که با شنیدن هر حرف جدیدی ذهنشان مشوش میشود و ایمانشان چون پر کاهی بر باد میرود.
انتخابات= مراسم لبیک به انتصابات مقدس یک نفر از طریق صندوق رای.
تظاهرات= تظاهر نمادین مردم نیازمند به بندگی تنها یک نفر انسان جایزالخطا که بیت المال زیر شمشیرش قبضه شده است.
قانون اساسی= ترجمان لایتغیر آیات الهی به دست سالار تبعیدی از بهشت.
اخبار= روایت حوادث و اتفاقاتی که باید هر واژه ی آن بصورت صد در صد غیرحرفه ای با صفتی مغرضانه همسو با ذهن سالار بیان شود.
مسجد= پایگاهی در هر محله از شهر که بر تسلیم شهروندان به سالار دینی، نظارتی امنیتی داشته باشد.
امنیت ملی= پروتکلی طبق میل سالار که به قیمت حذف مخلوقات، امنیت سالار را تا ابد تضمین کند.
دشمن= هر غیر خودی که به سالار تمکین نمی کند.
غیرخودی= هر کس که خود را بی نیاز و مستقل از سالار بداند.
خود= سالاری که خدای "آف.لاین" را حقیقت و حیات می بخشد و "آن.لاین" می کند.
ولد الزنا= هر کس که از پدر و مادر "غیرخودی" زاده شود و از قوانین بر حق سالار برائت جوید.
حق = باورها و امیال سالار که به تصویب خودش "قانون" می شود.
باطل= آن چه بر خلاف میل سالار توسط خودی و غیرخودی از قوانین تفسیر شود.
قانون= هر بکن نکن لازم الاجرایی که سالار بصورت مستقیم و یا بواسطه ی بنده گانش تصویب و تنفیذ کند.
حقوق بشر= حقوق انسان در حالت حیوانی اش قبل از رام شدن.
حیوان= بشری که توفیق آن را نیافته مرید سالار شود (مثل بزغاله در ادبیات یکی از مریدان سالار به غیرخودیها)
خائن= بزغاله ای که به مقام شهروندی و انسانی خود بر اساس بدفهمی از "قاموس مردمسالاری دینی" ، بصورت غریزی به منویات ملوکانه ی سالار خود خیانت می کند.
...
ادامه دارد
شما هم می توانید بر این فرهنگ کوچه و بازاری بیفزائید. -جای حضرت شاملو (ره) خالی.
===================================
اخیرا در سفری که به بلاد کفر داشتم در مراوده با یکی از انقلابیون مورد نوازش نظام رحمانی جمهوری اسلامی دریافتم که گروه ایشان به تاسی از توفیقات امنیت ملی در انقلاب ایران، قصد استقرار نظام جمهوری اسلامی در بلاد کفر را دارند؛ هر چند که ادبیات انقلابیشان را در آنسوی مرزها دچار سوء تفاهمی جدی یافتم. در مطلب ذیل به معانی خاص پاره ای از این واژه ها اشاره میکنم. امید که مسئولان نظام بر خلاف روال سابق ، بدون اعمال خشونت انسان ساز وبدون بهره گیری از افاضات "خودی سرانه ی" قاضی همه فن حریف مرتضوی، ایشان را هر چه زودتر از بلاهت درآورند تا پروژه ی انقلاب مثل تولید بنزین داخلی بصورت ناقص صادر نشده، موجبات خفقان عمومی دیگر جوامع بشری را فراهم نیاورند.
مردم= شهروندان بی حقوقی که بنده های زرخرید یک فرد به نام سالارند. عبدالسالار. ابزاری برای مطامع شخصی سالار.
سالار= فردی به جای خدا (قادر مطلق)؛ فردی صاحب شمشیر که در تمام شئونات هستی حرف اول و آخر را میزند و بندگی اش به خدا را خودش اثبات می کند نه خداوند نامعلوم در جامعه، ولاغیر.
خدا= خالق هستی که حضور و کلامش باید توسط مخلوقی به نام سالار تائید شود.
دین= باورها و جهان بینی خصوصی مردمی که در کلیشه ی ذهن محدود یک فرد جایزالخطای صاحب شمشیر موسوم به "ولی مطلقه ی فقیه" معنا میشود.
ولی= فردی کبیر که کفالت و حضانت تمام شهروندان و مردم دنیا از هر دین و آئینی را، که جملگی صغیرند، داراست.
مطلقه= اطلاق به قطعیت خدایی؛ مقابل نسبیت زمینی؛ امری که نسبیت و خطای انسانی در آن راه ندارد.
فقیه= کسی که اراده و کلام خدا و حقایق هستی را به صورت یقینی و قطعی از خود خدا بهتر می فهمد و امام زمان باید از او مجوز حضور بگیرد؛ دانای مطلقی که گمان در او راه ندارد.
نظام= سیمولیشن بارگاه و تشکیلات سازمانی خدا بر روی زمین (نه بنده ی خدا، و نه مردم بی خدا)
جمهور= مردمی که بنده و برده ی زرخرید یک نفرند.
جمهوری= منتسب به مردمی که فقط محکوم و مکلف به اختیار کردن اراده ی سالارند.
اسلامی= ساختاری که در آن باید تسلیم مطلق بود و آزمون و خطای زمینی در آن راهی ندارد؛ اقیانوسی ماورائی که در یک قطره ی زمینی می گنجد!
سیاه نمائی= انتقاد سازنده از عملکرد ناقص فردی که قادر مطلق زمین است.
تشویش اذهان عمومی= هر نقد بنیادی به بارگاه سالار که امت را به فکر وادارد و عقلشان را بجنباند.
عقل= تفکری منطقی که تسلیم سالار دینی شود.
امت= مردم مؤمن، آگاه و همیشه در صحنه که با شنیدن هر حرف جدیدی ذهنشان مشوش میشود و ایمانشان چون پر کاهی بر باد میرود.
انتخابات= مراسم لبیک به انتصابات مقدس یک نفر از طریق صندوق رای.
تظاهرات= تظاهر نمادین مردم نیازمند به بندگی تنها یک نفر انسان جایزالخطا که بیت المال زیر شمشیرش قبضه شده است.
قانون اساسی= ترجمان لایتغیر آیات الهی به دست سالار تبعیدی از بهشت.
اخبار= روایت حوادث و اتفاقاتی که باید هر واژه ی آن بصورت صد در صد غیرحرفه ای با صفتی مغرضانه همسو با ذهن سالار بیان شود.
مسجد= پایگاهی در هر محله از شهر که بر تسلیم شهروندان به سالار دینی، نظارتی امنیتی داشته باشد.
امنیت ملی= پروتکلی طبق میل سالار که به قیمت حذف مخلوقات، امنیت سالار را تا ابد تضمین کند.
دشمن= هر غیر خودی که به سالار تمکین نمی کند.
غیرخودی= هر کس که خود را بی نیاز و مستقل از سالار بداند.
خود= سالاری که خدای "آف.لاین" را حقیقت و حیات می بخشد و "آن.لاین" می کند.
ولد الزنا= هر کس که از پدر و مادر "غیرخودی" زاده شود و از قوانین بر حق سالار برائت جوید.
حق = باورها و امیال سالار که به تصویب خودش "قانون" می شود.
باطل= آن چه بر خلاف میل سالار توسط خودی و غیرخودی از قوانین تفسیر شود.
قانون= هر بکن نکن لازم الاجرایی که سالار بصورت مستقیم و یا بواسطه ی بنده گانش تصویب و تنفیذ کند.
حقوق بشر= حقوق انسان در حالت حیوانی اش قبل از رام شدن.
حیوان= بشری که توفیق آن را نیافته مرید سالار شود (مثل بزغاله در ادبیات یکی از مریدان سالار به غیرخودیها)
خائن= بزغاله ای که به مقام شهروندی و انسانی خود بر اساس بدفهمی از "قاموس مردمسالاری دینی" ، بصورت غریزی به منویات ملوکانه ی سالار خود خیانت می کند.
...
ادامه دارد
شما هم می توانید بر این فرهنگ کوچه و بازاری بیفزائید. -جای حضرت شاملو (ره) خالی.
No comments:
Post a Comment