ای زن! "ریحانه" تویی!
هنگامِ اسیدپاشی و تجاوز به حقوقَت توسطِ زورمداران، تن بده، و از خود دفاع نکن!
("قربانی" بالایِ دار، "شیخی" درونِ جعبهیِ سیاهِ مفقوده)
پیشدرآمدی بر نقشِ تجاوز و جنایت در "امنیتِمیلیِ" سیاهکاران
=====================================
هنگامِ اسیدپاشی و تجاوز به حقوقَت توسطِ زورمداران، تن بده، و از خود دفاع نکن!
("قربانی" بالایِ دار، "شیخی" درونِ جعبهیِ سیاهِ مفقوده)
پیشدرآمدی بر نقشِ تجاوز و جنایت در "امنیتِمیلیِ" سیاهکاران
=====================================
جرمش، دفاع با چاقو هنگامِ تجاوز بود! ریحانه از مرگِ مقتول که فردی با سابقهی اطلاعاتی بود چه سودی میبرد؟! رازهایِ پشت پرده در طیِ مراحلِ دادرسی توسط عواملِ دولتی مفقود و لاپوشانی شد. به دلایل نامعلوم، قاضی دادگاه به جعبهیِسیاه (سیدیِ امحاء شده در طی دادرسی مربوط به مکالماتِ تلفنی قبل از حادثه) و شخص مفقودی بهنامِ شیخی (دوستِ مقتول) که همواره با مقتول و در صحنه قتل بود، توجه ویژه نکرد. ریحانه خود به اورژانس زنگ زد. ضربه برای مرگ، کاری نبوده، بلکه ناشی از خونریزی ناشی از فعالیت و درگیریِ مقتول پس از ضربه بود. دادگاه ریحانه را به قتل عمدی با نیت قبلی محکوم کرد. خانواده سربندی بارها اعلام کرد که ریحانه را قاتل اصلی نمیداند، اما نهایتا به قصاص تن داد. ریحانه به جرم قتل عمدی که سودی از آن عایدش نمیشد، اعدام شد! مسئولین انگیزهای برای یافتنِ شیخی و بازستاندنِ "سی دی" از اطلاعات نداشتند. و بدینگونه گلی پَر پَر و مادری عزادار شد.
نتیجه: هنگامِ تجاوز به حقوقَت توسطِ زورمداران، تن بده، و از خود دفاع نکن!
دروغ بگو! برای حفظ آبرویِ مردی که مسلمان است بر سجده، با دختری زیر یک سقف در اتاقی در بسته!
.....
نتیجه: هنگامِ تجاوز به حقوقَت توسطِ زورمداران، تن بده، و از خود دفاع نکن!
دروغ بگو! برای حفظ آبرویِ مردی که مسلمان است بر سجده، با دختری زیر یک سقف در اتاقی در بسته!
.....
وکیل پیشین ریحانه جباری:
«اطلاعات کامل و پاسخی جامع به ابهامات پرونده ریحانه جباری»
۱۳۹۳ اردیبهشت ۰۲
محمد مصطفایی/ مقاله وارده / رادیو کوچه
«اطلاعات کامل و پاسخی جامع به ابهامات پرونده ریحانه جباری»
۱۳۹۳ اردیبهشت ۰۲
محمد مصطفایی/ مقاله وارده / رادیو کوچه
پیش از اینکه بخواهم وارد جزییات پرونده ریحانه جباری بشوم و یا اینکه به ابهاماتی که در پرونده مطرح شده است و در روزهای گذشته نیز مسایلی علیه ریحانه در رسانهها منتشر گردیده پاسخ دهم، نکتهای را در مقدمه به نظر گرامیتان میرسانم. امروز که این مقاله را مینویسم، شرایط ریحانه جباری را به عنوان کسی که طناب دار بر گردنش است و خانواده مرحوم سربندی که اختیار انداختن طناب دار را بر گردن ریحانه دارند را به خوبی درک میکنم. هر دو قربانیانی بودهاند که ناخواسته وارد ماجرایی شدهاند که عاقبتش بسیار دلخراش و غیرقابل تحمل است اما به هر حال تقدیر هر دو چنین بوده است. بنده اولین کسی بودهام که وکالت ریحانه جباری را پذیرفته و محتویات پرونده وی را ورق به ورق مطالعه کردهام. در همان شروع وکالتم به کرات از نحوه رسیدگی به پرونده ایرادات حقوقی گرفته و در لوایحی که نوشته بودم تمام ایرادها را ثبت کردم و بسیاری را نیز شفاهی با بازپرس پرونده در میان گذاشتم و امروز بر همان ایرادها مصرم هر چند دست و پایم از دفاع از حقوق موکلینم ناخواسته قطع شده است اما بر خود واجب دیدم که در این پرونده مطالب مهمی را بیان کنم تا شاید جلوی مرگ جوانی که ناخواسته وارد یک بازی مرگ شده است بگیرم و از همین جا، از خانواده مرحوم سربندی عاجزانه التماس میکنم که به دور از هر گونه حاشیههایی که در این پرونده وجود داشته است، او را نجات دهند.
مطمئن هستم که اگر رضایت دهند قهرمان این داستان وحشتناک مرتضی سربندی است. فردای روز بخشش هزاران نفر برمزار مرحوم سربندی خواهند رفت و برایش فاتحه خواهند خواند و این مرد ماندگار خواهد شد. اما اگر ریحانه را اعدام کنند با توجه به تجربهای که داشتهام نه تنها هیچ لطفی به مقتول نکردهاند و باعث رنجش هزاران نفر از کسانی که خواهان گذشت بودهاند میشوند، روح مرحوم را مورد عذاب قرار خواهند داد و وجدان خود را در عذاب خواهد بود. مضاف به اینکه خانواده محترم مرحوم نیز یقین به قاتل بودن ریحانه ندارند.
mohamad-mostafai
نکته دیگر اینکه بنده هیچ ارتباطی با هیچ حزب یا نهاد مخالف نظام ندارم و با بسیاری از عملکردهای آنها نیز در استفاده ابزاری از پروندههای حقوق بشری مخالف هستم و هیچگاه نخواستهام که این پرونده جنبه سیاسی به خود گیرد.
پیش از اینکه ماجرای پرونده را شرح دهم نظر گرامی شما را به چند نکته مهم که در روزهای گذشته اتفاق افتاده است، جلب میکنم:
ابتدا از صحبتهای فرزند مقتول شروع میکنم و سپس اظهارات بازپرس پرونده را که اخیرا با روزنامه اعتماد گفتگو نمودهاند را مورد ارزیابی قرار میدهم.
عدم استحقاق مرگ بر اساس اظهارات جلال سربندی:
اگر بخواهیم عدالت قضایی را در نظر بگیریم و بر اساس قانون پیش برویم بعد از اینکه آقای جلال سربندی مواردی را در رابطه با پرونده اعلام کردند میبایست جلوی اجرای حکم گرفته شود چرا که ایشان اعلام کردهاند که واقعیت چیز دیگری است و این احتمال که ریحانه قاتل نباشد وجود دارد. حال سوال اینجاست که دستگاه قضایی چطور میتواند فردی که هنوز مشخص نیست قاتل است و صرفا اقرار به قتل کرده است نه قتل عمد، او را اعدام کنیم.
خبرنگار روزنامه اعتماد از آقای جلال سربندی میپرسد: این آقای «ش» که از آن صحبت میکنید چه نقشی در این پرونده دارد؟ فکر نمیکنید این فرد از قبل با پدرتان خصومتی داشته؟
و ایشان پاسخ میدهند: ما آقای «ش» را نمیشناسیم ولی این فرد عاملی بوده که از زرنگی و توانایی خودش برای اغفال یک دختر ۱۹ساله استفاده کرده و این دختر را اغفال کرده و او مغفول وعده و وعید این آقا شده و دست به این کار زده است. اگر ما قاتل پدرمان را میشناختیم حتما او را به سزای عملش میرساندیم. مشکل این است که ریحانه نمیخواهد واقعیت را بیان کند و هنوز مصر است که دست به اینکار زده و میخواهد که این آقا را پشت پرده نگه دارد و معرفی نکند و شاید فکر میکند که این آقا نجاتم میدهد حتی اگر من پای چوبهدار بروم یا اینکه آنچنان آن آقای «ش» حرفهیی برخورد کرده که هیچ اثر و سندی از خودش باقی نگذاشته که ریحانه بتواند او را معرفی و در واقع این موضوع را روشن کند.
در این پاسخ چند نکته مهم وجود دارد که میتواند از جمله موارد اعاده دادرسی باشد.
اول اینکه: آقای شیخی وجود خارجی دارد، اما خانواده مقتول او را نمیشناسند. در این مورد لازم به توضیح است که بر خلاف ادعاهای بازپرس پرونده، هنوز تحقیق جامعی در رابطه با این موضوع نشده است. در تمام مراحل دادرسی هم ریحانه گفته است که هیچشناختی از شیخی نداشته است و او دوست مقتول بوده است.
دوم اینکه ریحانه قاتل اصلی نیست و او صرفا به قتل اقرار کرده است اقراری که میتواند با واقعیت منطبق نباشد.
جلال در این گفتگو میگوید:
اگر ما قاتل پدرمان را میشناختیم حتما او را به سزای عملش میرساندیم.
این جمله بدین معنی است که قاتل مرحوم سربندی شخص دیگری است.
و سوم اینکه: آقای شیخی فردی بوده است که با برنامه ریزی کامل چنین ماجرایی را برای ریحانه و مرتضی درست کرده است و هیچ رد پایی از خود باقی نگذاشته است.
در این گفتگو جلال سربندی اعلام میکند که ریحانه خود قربانی این ماجرا شده است.
حال سوال دیگرم این است که آیا در چنین شرایطی ریحانه مستحق اعدام است؟ پاسخ روشن است ما هرگز نباید فردی را که یقین به گناهکاریاش نداریم اعدام کنیم و این از وجدان و عدالت به دور است.
روزنامه اعتماد همچنین اخیرا با بازپرس پرونده مصاحبهای داشت است و ایشان نیز به موارد اشاره میکنند که جای تامل دارد. ایشان میگویند:
اگر اولیای دم خودشان اعتقاد ندارند که ریحانه قاتل است این موضوع از نظر شرعی محل اشکال است چرا که آنها هم باید به این یقین رسیده باشند. البته باز هم در این باره باید دستگاه قضایی اظهارنظر کند اما من در نتیجه تحقیقاتی که انجام دادم تردیدی ندارم.
ایشان نیز اعتقاد دارند که این حکم در نهایت به دلیل اینکه خود شاکی به گناهکار بودن ریحانه اعتقادی ندارد محل اشکال شرعی است و دستگاه قضایی باید تصمیم بگیرد.
ایشان به موارد از جمله اینکه ابهامی در پرونده وجود ندارد، تحقیقات به درستی انجام شده و غیره اشاره کردهاند که در زیر با توجه به دیگر ابهاماتی که وجود دارد سعی میکنم پاسخ قانع کنندهای ارائه دهم.
در سال ۱۳۸۸لایحه موارد بسیار مهمی را که در پرونده مطرح بود را منتشر کردم و هم اکنون نیز که سالها از انتشار این موارد میگذرد باز هم پاسخ روشنی به ایرادهایی که در پرونده گرفته بودم داده نشده است. به هر حال برای روشن شدن مطلب به موارد بسنده میکنم.
چرا متهم نه مقتول؟
به یقین میگویم که این پرونده هنوز هم ابهام دارد. دادرسی عادلانهای بر روی این پرونده صورت نگرفته است و اینکه بازپرس پرونده و قضات دادگاه نیز توجه کافی به محتویات پرونده نکردهاند.
raihaneh
در همان زمان به کرات اعلام کردم که تحقیقات صرفا در رابطه با ریحانه صورت میگیرد و هیچ تحقیقی از خود مقتول و شرایط وی نمیشود. علت چیست؟ اما هیچ توجهی به این موضوع نشد. در تمام مراحل تحقیق موضوع قاتل مورد کالبدشکافی قرار گرفت و مقتول به نوعی مغفول ماند. در تمام مراحل دادرسی تمرکز اصلی بر ریحانه بود. ریحانه چه کرده است، انگیزهاش چه بود و با چه کسانی رابطه داشت و این نوع تحقیق باعث شد بسیاری از واقعیتهایی که در این پرونده وجود دارد نادیده گرفته شود. به هیچ عنوان ارتباطات شخصی مقتول بررسی نشد. تلفنهای همراه وی مورد کنکاش قرار نگرفت. چهره نگاری صورت نگرفت. مقتول دو تلفن همراه داشت که هر دو به کلی کنار گذاشته شد و تحقیقی در رابطه با این دو تلفن صورت نگرفت و صرفا به تلفن ریحانه بسنده شد که در این تلفن نیز دلایل بسیار خوبی به نفع ریحانه وجود داشت.
اگر از همان ابتدا به تمام جوانب پرونده توجه میشد امروز مطمنا ریحانه پای چوبه دار نمیرفت.
عدم توجه به اظهارات ریحانه:
ریحانه در مراحل تحقیقات مقدماتی به مطالب بسیار مهمی اشاره کرد که میتواند در تبرئه وی مورد توجه قرار گیرد. او بارها و بارها داستانی که برایش رخ داد را شرح داد. به کل ماجرا پرداخت. لحظه لحظه بودنش را در این ماجرا به خوبی شرح داد. تمام این موارد را به بازجویان وزارت اطلاعات هم اعلام کرد. بازجوییهایی هم توسط وزارت اطلاعات صورت گرفت اما در نهایت به آنچه توجه شد، چاقو، سجاده و اقرار ریحانه بود هر چند به اقرارش بر قتل توجه شد اما به ادعایش در رابطه با دفاع مشروع توجهی نشد که این نیز از کوتاهیهایی بود که در پرونده صورت گرفت.
ریحانه در یک مخمصه قرار داشت. هم درگیر کارش بود و دوست داشت که برای خود مستقل عمل کند و رشتهای که مورد علاقهاش بود را به خوبی پیش ببرد و هم اینکه وارد یک ماجرای خطرناک شده بود و احساس خطر میکرد به همین دلیل هم چاقو به همراه داشت تا اگر در شرایط بحران قرار گیرد از خودش دفاع کند.
درست است که بازپرس پرونده زحمات بسیار زیادی روی این پرونده کشید اما تمام این زحمات به سمت ریحانه و محکوم نمودن وی بود به همین دلیل برای تمامی ادعاهای به جا و درست ریحانه، توجیه به میان میآورد. به عنوان مثال در مورد کاندوم اعلام کرد که شاید خود ریحانه برای اینکه عمل خود را توجیه کند کاندوم را خریده بود در حالی که این طور نبود و مقتول پیش از اینکه وارد منزل عمهاش شود که محل قتل در انجا رخ داده بود جلوی داروخانه نگه داشته بود و از انجا خرید کرده بود. چرا به چنین خریدی در پرونده توجه نمیشود اما به خرید چاقو توجه خاصی میشود؟ اینها سوالاتی بود که در پرونده هم مطرح شد اما گوش شنوایی وجود نداشت.
نحوه آشنایی مقتول با ریحانه
ریحانه به هیچ عنوان و نحوی مقتول را نمیشناخت تا اینکه در یکی از روزهای اواخر فروردین ماه سال ۱۳۸۶زمانی که از بستنی ناصر بیرون امد به اصرار وی سوار بر خودروی شخصی است شد. خودروی مقتول یک تویوتای کمری مشکی بود که میتوانست جلب توجه کند. ریحانه به اصرار برای رساندش به منزلشان توسط مقتول سوار بر ماشین کمری مشکی رنگ میشود. او نمیدانست که مقتول مجرد است یا متاهل. نمیدانست که مقتول شغلش چیست و نمیدانست که شیخی چه کسی است. اما نادانی میکند و سوار بر خودرو میشود. در هیچ جای پرونده این سوال به میان نیامد که چرا مقتول ریحانه را سوار بر خودرو کرد؟ چطور شد که ریحانه سوار بر خودرو شد؟ انگیزه مقتول چه بود؟ انگیزه شیخی چه بود؟ چرا مقتول تلفن خود را به ریحانه میده؟ چرا مقتول با وی تماس میگیرد؟ و صدها چرای دیگر؟…. اما برای محکوم کردن ریحانه صدها سوال میشود؟ چرا سوار خودرو شده است؟ چطور با مقتول آشنا شده است؟ چرا با مرد اجنبی ارتباط برقرار کرده است؟….
فرض کنیم که ریحانه دختر درستی نبوده است که واقعا چنین فرضی درست نیست. اما چرا مقتول خواسته است که با ریحانه ارتباط برقرار کند؟ ارتباط مقتول با ریحانه در چه حدی بوده است؟
فرض بگیریم که ریحانه میخواسته با مقتول ارتباط داشته باشد که در چند جای پرونده این موضوع مطرح شده است. توجه داشته باشید که هر دختری که در سن و سال و شرایط ریحانه در جامعه امروز ایران باشد، میتواند تحت تاثیر اتومبیل کمری مشکلی، پزشک بودن، محل کار، دادن وعده و وعید برای شغل و… قرار گیرد. ریحانه نیز محصول چنین جامعهای است. میتوان درک کرد که او نیز برای رسیدن به آینده خوب، آسانترین و کوتاهترین راه را که بعضا بهترین مسیر نیست را انتخاب کند.
پرینت پیامهای کوتاه ریحانه
هم در پرونده و هم در اظهار نظرهایی که در روزهای گذشته شد موضوع یک پیام کوتاه ریحانه به عنوان دلیل قاتل بودن عمدی وی مطرح شده است. او در پیام کوتاهی به دوستش نوشته است که امشب پدرم را میکشم… این یک پیام شوخی بوده است که هر کسی شاید بارها به فرزندش، پدرش و دوستش گفته و پیام ارسال کرده باشد اما نکته مهم و قابل توجه اینکه چرا به پیامهای دیگر ریحانه توجه نشده است. در روز قتل مقتول پیام کوتاهی به ریحانه ارسال میکند و میگوید: سلام من کوچه درفش هستم، پلاک ۵۲… این پیام چرا ارسال شده است؟ چرا مقتول میبایست به دنبال ریحانه رود؟ چرا بازپرس پرونده از خود سوال نکرده است که چرا این پیام رد و بدل شده است؟ همچنین کارمندان شرکتی که ریحانه در آنجا مشغول به کار بوده است شهادت دادهاند که مقتول با خودروی شخصی خود به دنبال ریحانه آمده بود؟ علت چه بوده است؟
raihaneh2
دو ساعت پیش از قتل ریحانه که از قبل با مقتول برای انجام کار هماهنگ کرده بود پیامی ارسال میکند و میگوید: منتظر باشم آقای دکتر… ارتباط ریحانه با مقتول کاملا رسمی بوده است و این پیام کوتاه هم نشان میدهد که ریحانه هیچ ارتباط عاطفی با مقتول نداشته است.
چرا نمیبایست در چنین پرونده مهمی به این موارد توجه شود. آیا این موارد دلیل بر محق بودن ریحانه نیست و چرا نباید دلایل به نفع متهم مورد ارزیابی قرار گیرد.
توقف در مقابل داروخانه
مقتول در سر راه خود از داروخانه واقع در خیابان مفتح مقداری وسایل میخرد که در دو کیسه نارنجی بوده است. بعدها در بازرسی صحنه جرم مشخص میشود که در میان وسایل خریداری شده، یک بسته کاندوم بوده که کاملا مشخص است چه استفادهای داشته است. بازپرس محترم برخلاف همه اصول منطق، اخلاق و حقوق، چون نمیتوانسته وجود یک بسته کاندوم در صحنه جرم را نادیده بگیرد، به فرضیه بافی و حدس و گمان متوسل میشود و مینویسد: «شاید خود متهمه کاندومهای مکشوفه در محل وقوع جرم را جهت انحراف ذهن مقامات رسیدگی کننده در محل قرار داده باشد.»! در حالی که به سادگی میتوانست از داروخانه محل نسبت به اجناس خریداری شده توسط مقتول تحقیق به عمل بیاورد.
بازپرس پرونده ادعا میکند که تحقیقات کاملی انجام داده است در حالی که ایشان میتوانستند به راحتی و با یک دستور ساده موضوع دارو و کاندوم را نیز مشخص کنند و برای خود فرضیه بافی نکنند. جالب اینجاست که بازپرس خود اقدام به این مینماید که موضوع خرید چاقو مشخص شود که قتل توسط آن به انجام رسیده اما موضوع کاندوم که ادعای ریحانه بوده است همچنان در هالهای از ابهام است.
از لحاظ قضایی بازپرس وظیفه داشت که به ادعای ریحانه نیز توجه کند و از داروخانه نزدیک اپارتمان موضوع خرید کاندوم و دارو را مورد بررسی قرار میداد.
داروی موجود در آب میوه یا شربت
از بازرس این پرونده سوال میشود که گفته میشود در محل جنایت دو لیوان آبمیوه کشف شد که داخل یکی از آنها داروی بیهوشی بود. تحقیقات شما در این باره به کجا رسید؟ هر چند این موضوع را افراد دیگری نیز مطرح میکنند. ایشان میگویند:
در آبمیوه داروی خاصی نبود. ما از پزشکی قانونی استعلام کردیم. دارویی مسهل بود که ممکن است آبمیوه به لحاظ تغییرات شیمیایی ترکیباتش تغییر کرده باشد. یا عوامل دیگر اما چیزی که استخراج شد این بود که داروی مسمومکننده یا بیحسکننده یا توهم زا در کار نبود. از طرفی مقدار کمی در حدود ۲دهم از این آبمیوه نوشیده شده بود که آن هم نمیتوانست تاثیر چندانی داشته باشد.
این در حالی است که براساس گزارش پزشکی قانونی موجود در پرونده، در یکی از دو لیوان آبمیوهای که روی میز محل وقوع قتل کشف شده است، داروی دیفنوکسیلات وجود داشته است. این دارو از ترکیبات مرفین و خواب آور است و بسته به میزان آن، عوارضی چون سرگیجه، بیحسی و خواب آلودگی دارد. افراد معتاد از آن برای رفع علائم ترک استفاده میکنند. نباید فراموش کنیم که مقتول پزشک بوده و به خوبی عوارض داروها و کاربردهای آنها را میشناخته است.
بنابراین باید پرسید: قصد مقتول یا هر کس دیکری از اینکه ریحانه خواب آلوده، گیج و بیحس شود چه بوده است؟
چرا در این مورد بازپرس پرونده باز هم دست به فرضیه بافی زده است؟ آیا اینها دلایل دیگری بر محق بودن ریحانه و صحت ادعاهای وی نیست؟
بازپرس پرونده هنوز هم به فرضیه بافی میپردازد. ایشان در این مورد اخیرا گفتهاند:
بررسیها در این باره نشان داد عمه مقتول زن سالخورده و بیماری بود و مقتول در راه برای او وسیلهیی خریده بود. و حرفهایی که در این باره مطرح میشود به هیچوجه صحت ندارد.
در حالی که عمه آپارتمان محل جرم خالی از سکنه بوده است و هیچ کس در آنجا زندگی نمیکرده و چند ماه بود که رفت و امدی صورت نگرفته بود.
سجاده و ملحفه روی کاناپه:
موضوع سجاده چنان در این پرونده بزرگ شده است که تمام دلایل دیگر به نفع ریحانه را پنهان کرده است. به عنوان مثال بنا به اظهارات ریحانه، مقتول پس از ریختن آبمیوه، روی کاناپهای که در آپارتمان بوده، ملافهای پهن میکند. این اظهار که کاملا با عکسهای صحنه قتل، مضبوط در پرونده تطابق دارد. اما هیچگاه علتی برای پهن کرده این ملحفه مطرح نشده است. درست است که سجادهای در محل وقوع جرم وجود داشت اما ملحفهام هم بود که با سجاده در تعارض قرار داشت.
ولی چرا بازپرس پرونده به این موضوع مهم توجه نمیکند. آیا ریحانه این ملحفه را پهن کرده است؟
raihaneh1
اگر اقدامات ریحانه تا این حد برنامه ریزی شده بود، چرا فی المثل به گونهای برنامه ریزی نکرد که آلت قتاله به سادگی توسط ماموران یافت نشود؟ شماره تلفن و پیامهای خود را از روی موبایل مقتول حذف نکرد؟ و…
تجاوز به ریحانه:
برخی ادعا میکنند که مرحوم به ریحانه تجاوز کرده است در حالی که اینطور نیست در هیچ جای پرونده اعلام نشده است که تجاوزی انجام شده است تنها اعلام و ادعا شده است که اگر ریحانه از چاقو استفاده نمیکرد امکان تجاوز وجود داشت. قانون نیز این اجازه را میدهدکه هر کس بیم تجاوز برایش وجود داشته باشد بتواند از خود دفاع کند.
علت تامه مرگ:
طبق گزارش پزشکی قانونی علت مرگ خونریزی از بدن مقتول بود نه پارگی رگهای قلب و اصابت چاقو به قلب. چاقو به سمت راست مقتول اصابت کرده است نه سمت چپ وی. اگر مقتول به سرعت به بیمارستان اعزام میشد هرگز این اتفاق نمیافتاد و همه حقایق مشخص میشد. ناگفته نماند تا جایی که اطلاع دارم ریحانه شخصا به اورژنش تماس میگیرد و درخواست کمک میکند.
در زیر عین دفاعی که در پرونده ریحانه نمودهام و در پرونده موجود است را بازپخش میکنم چرا که ادعاها و دلایل همان است که در پرونده موجود است و باز هم یقین دارم که ریحانه مستحق اعدام نیست.
سبب اصلی قتل و از بین بردن دلیل بیگناهی ریحانه توسط بازپرس:
باز هم تاکید میکنم و یقین دارم که ریحانه جباری قاتل اصلی پرونده نیست. قاتل اصلی فردی به نام «ش» است که متاسفانه به دلایل نامعلومی امکان بازداشت وی فراهم نشده است. هر چند ریحانه اعدام نموده است که ضربه چاقو را او وارد کرده است اما ضربه چاقو به نفسه نوعا کشنده نبوده و درگیریهای بعدی که صورت گرفته است باعث مرگ مقتول سربندی شده است.
در تاریخ ۱۵. ۴. ۱۳۸۶قتل مرحوم سربندی حادث میشود، در این روز تحقیقات بسیاری زیادی برای بازداشت قاتل صورت میگیرد اما بعد از کوتاهی ریحانه در منزلش بازداشت میگردد. اما تا زمان بازداشت ریحانه تحقیقات بسیار زیاد دیگری هم صورت گرفت و از همه تحقیقات، شنودها و دلایلی که به دست آمده بود سی دی تهیه میگردد. این سی دی در اصل جعبه سیاه این پرونده بوده است اما این سی دی توسط آقای شاملو بازپرس پرونده معدوم میگردد چرا که روال بر این حاکم شده بود که ریحانه جباری متهم اصلی پرونده شناخته شود. در این پرونده دستهای بسیاری بوده است که اجازه این را نداد تا حقیقت مشخص شود و خانواده محترم سربندی نیز میدانند که حقیقت آن چیزی نیست که اتفاق افتاده است.
در صفحه چهار کیفرخواست صادره از سوی بازپرس این پرونده به معدوم شدن سی دی و اینکه سی دی ادله جرم بوده است اشاره شده است اما برخلاف عدالت قضایی و قانون این سی دی معدوم میشود و تاکنون نیز هیچ کس علت معدوم نمودن این دلیل قاطع بر بیگناهی ریحانه را نپرسیده است.
در این سی دی ارتباطهای تلفنی مقتول و با چند نفر دیگر و از جمله «ش» وجود داشته است. یقین دارم که محتوای این سی دی حکایت از بیگناهی ریحانه داشته است.
عدم ضبط تحقیقات مامورین وزارت اطلاعات در پرونده
در پرونده ریحانه تحقیقاتی هم از سوی وزارت اطلاعات صورت گرفت، تحقیقاتی که در پروندههای دیگر قتل صورت نمیپذیرد. وزارت اطلاعات میتوانست در کمترین زمان امکان فرد سوم و اصلی این پرونده را بازداشت کند اما این کار را نکرد. چرا؟ این هم سوالی است که تاکنون پاسخی برای ان پیدا نشده است. آیا قاتل اصلی میتوانست یکی از مقامات کشوری باشد؟ آیا قاتل اصلی فرزند یکی از مقامات میتواند باشد؟ «ش» فردی است که نامش بارها در پرونده آمده است و دادگاه تنها اشارهای که به وی نمود این بود که بودن و نبودن این فرد لطمهای به مسیر پرونده نمیزند در صورتیکه چنین نیست. این امکان وجود دارد که «ش» در اصل تمام زمینههای جرم را فراهم کرده باشد یا اینکه وی اجازه عدم مراجعه مقتول را به بیمارستان داده باشد.
در این پرونده ابهامات بسیار زیادی وجود دارد که به هیچ یک از ابهامات تاکنون پاسخ روشنی داده نشده است.
شرایطی که ریحانه در آن قرار داشته است
۱. شواهد حاکی از آن است که در زمان وقوع قتل، و پیش از آن، مقتول و ریحانه در آن آپارتمان تنها بودهاند. وجود تنها دو لیوان شربت این مساله را تایید میکند، ضمن اینکه هیچ دلیلی بر حضور یک نفر سوم در زمان وقوع قتل در صحنه جرم به دست نیامده است. در چنین شرایطی، ریحانه که از ابتدا با دیدن مسکونی بودن محل، دچار شک و تردید شده بود، با طرح درخواست برداشتن روسری از سوی مقتول، بیشتر نسبت به انگیزه واقعی وی دچار تردید میشود. بنابراین، وقتی که مقتول پس از پایان نماز دو رکعتیاش، در آپارتمان را میبندد و دستهایش را به حالت بغل کردن دور بدن ریحانه حلقه میکند، با توجه به جثه درشت و قوی هیکل بودن مقتول و گفتن جملهای با این مضمون که هیچ راه فراری نداری و اینکه گویا به یکباره صورت و ظاهر مقتول برای ریحانه طور دیگری شده است، ریحانه به واقع احساس میکند که راه خلاصی برایش وجود ندارد؛ یا باید به این رابطه ناخواسته تن در دهد و یا اینکه به هر شکلی شده از ناموس خود دفاع کند.
raihana
در تبیین عدم تمایل ریحانه به برقراری رابطه با مقتول، تنها به یک نکته اشاره میکنم که در پرونده تایید شده است و آن اینکه اگر چنین تمایلی وجود داشت، ریحانه به درخواست مقتول مبنی بر درآوردن روسری پاسخ مثبت داده بود و روسری وی در اثر جهیدن خون در زمان وارد کردن ضربه خونی نمیشد. در حالی که گزارش پزشکی قانونی وجود لکههای خون مقتول را روی روسری ریحانه تایید میکند. شاید لازم باشد در اینجا نسبت به این اصل بدیهی متذکر شویم که حتی اگر زنی با مرد دیگری به طور نامشروع، اما خودخواسته هم ارتباط داشته باشد دلیل نمیشود که هر مردی، با سوء استفاده از موقعیت شغلی و طبقاتی و نیز با دادن وعدههای خلاف واقع و به بهانه انجام کار، او را به مکانی خلوت کشانده و حق برقراری رابطه جنسی را خلاف تمایل او داشته باشد. اعتقاد ریحانه به اطلاعاتی بودن مقتول نیز دلیل دیگری بود که ترس و وحشت در وجود ریحانه را چند برابر میکرد. در آن شرایط، ریحانه از چند ثانیهای که مقتول به او پشت میکند و به طرف میز میرود استفاده کرده و تنها یک ضربه به کتف راست وی وارد میآورد به امید اینکه از وضعیت بحرانی که در آن داشته خلاص شود.
۲. در خصوص وجود چاقو در کیف ریحانه که بازپرس محترم از آن به عنوان امارهای مبنی بر قصد ارتکاب قتل یاد کردهاند، یک نکته در این بخش لازم به ذکر است و آن اینکه صرفنظر از اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه مقتول و شیخی چندین بار از او خواسته بودند یک وسیله دفاع تهیه کند و حتی در روز وقوع قتل، ریحانه در هنگامی که با مقتول در اتومبیل بودند، به وی گفته که وسیله دفاعی را که گفته بودید، خریدهام، در حال حاضر شرایط جامعه به گونهای است که اگر نگوییم همه، اکثریت زنانی که در بیرون از خانه فعالیت میکنند، ناگزیرند برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، از پیش تمهیداتی بیندیشند. گذاشتن چاقو در کیف برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، تمهید پیشگیرانهای است که نه تنها ریحانه بلکه بسیاری از زنان دیگر نیز به آن دست مییازند و تقصیر عواقب ناخوشایند استفاده از آن را نه به پای زنان بلکه باید به پای قوای انتظامی و امنیتی جامعه نوشت که از فراهم آوردن شرایط امن برای حضور اجتماعی زنان عاجز بودهاند.
تطبیق موضوع با قوانین مربوط به دفاع مشروع
۱. ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی، دفاع در برابر «تجاوز فعلی» یا «خطر قریب الوقوع» را در صورت متناسب بودن با تجاوز و خطر، بیش از حد لازم نبودن و عدم امکان توسل به قوای دولتی، مشروع میداند. مرور شرایطی که در بالا مفصلا ذکر شد نشان میدهد که اولا، تجاوز، در حال فعلیت بوده است. فراهم آوردن شرایط، از جمله خانه خلوت، کاندوم، ملافه روی کاناپه، درخواست برای درآوردن روسری، بستن در، بغل کردن ریحانه و گفتن اینکه راه خلاصی نداری، همه نشاندهنده این است که در صورت عدم دفاع، تجاوز فعلیت مییافته است. از سوی دیگر وارد آوردن تنها یک ضربه، آن هم به کتف راست، نقطهای که علی القاعده، و در صورتی که مقتول پس از ورود ضربه تا این حد فعالیت جسمی که باعث خونریزی شدید شده است نمینمود، منجر به قتل نمیشد نشان از این میدهد که عمل انجام شده بیش از حد لازم نبوده و کاملا با تجاوز و خطر تناسب داشته است. از سوی دیگر، شرایط به گونهای نبوده که موکل بتواند قوای دولتی و انتظامی را فراخواند. همه این وقایع در مدتی بسیار کوتاه، حدود یک ربع اتفاق افتاده است. به شهادت پرینت اسام اسها، در ساعت ۱۷ و ۵۰ دقیقه، موکل هنوز در شرکت حضور داشته است. حدود ساعت ۶، سوار ماشین مقتول میشود و با احتساب زمان خرید از داروخانه، حدود ساعت ۶ و ربع، موکل و مقتول به آپارتمان میرسند. بنا به گزارش بازپرس کشیک، براساس زمان تماس همسایهها با پلیس ۱۱۰، قتل باید حدود ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه اتفاق افتاده باشد. بنابراین در چنین زمان کوتاهی توسل به قوای دولتی اساسا ممکن نبوده است و حتی بر فرض محال هم که ریحانه میتوانست به قوای دولتی متوسل شود، با توجه به ذهنیت وی نسبت به اطلاعاتی و ذی نفوذ بودن مقتول، که البته براساس نتیجه استعلام از وزارت اطلاعات، مضبوط در پرونده، چندان هم نادرست نبوده است، ریحانه نمیتوانست امیدی به نتیجه بخش بودن درخواست کمک از نیروهای انتظامی نیز داشته باشد. با وجود تاکید بازپرس پرونده در بازجوییها و همچنین در کیفرخواست صادره مبنی بر اینکه ریحانه میتوانسته فرار کند یا همسایگان را خبردار نماید، اولا همانطور که گفته شد جریان وقایع به حدی سریع پیش رفته که ریحانه امکان انجام هیچیک از این کارها را نداشته است و به محض شروع هر یک از آنها مثلا فریاد زدن، یا رفتن به سمت در و باز کردن قفل آن، با ممانعت مقتول مواجه میشده که با توجه به قدرت جسمانی زیاد و جثه قوی وی، ممکن بود حتی خطری جانی برای وی فراهم کند. کما اینکه پس از وقوع قتل و خروج مقتول از آپارتمان هم موکله نتوانسته به راحتی درب را باز کند و فرار کند؛ وجود آثار ضربه چاقوی خون آلود در بالای دستگیره درب آپارتمان حاکی از تلاش ریحانه برای بازکردن در است. ثانیا ماده قانونی مذکور هیچ ذکری از اینکه اگر کسی که در خطر وقوع تجاوز قرار گرفته بتواند فرار کند یا به همسایگان متوسل شود، دفاع وی مشروع نخواهد بود به عمل نیاورده و بازپرس محترم، برخلاف اصل تفسیر مضیق و تفسیر به نفع متهم، با استدلالی خلاف قانون کیفرخواست خود را تنظیم کردهاند.
۲. رد اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه در مقام دفاع از ناموس خود ضربه را وارد نموده است در حالی صورت میگیرد که ریحانه از همان ابتدا و در تمامی جلسات بازجویی و بازپرسی، بر دفاع از ناموس به عنوان دلیل وارد آوردن ضربه تاکید کرده است. از سوی دیگر، اقرار ریحانه مبنی بر مباشرت در وارد آوردن ضربه یاد شده از طرف بازپرس محترم به عنوان مهمترین دلیل وقوع جرم شناخته شده است. این در حالی است که از نظر حقوقی، «اقرار» غیر قابل تجزیه است و نمیتوان بخشی از اقرار را معتبر دانست و بخشی دیگر از آن را رد کرد. ریحانه در تمامی مراحل تحقیقات اولیه گفته است: برای دفاع از خود مرتکب قتل شدهام. بنابراین، دفاع، جزیی از اقرار به قتل بوده است که متاسفانه معاون دادستان با تجزیه اقرار موکله، ارتکاب قتل را به عنوان دلیل پذیرفته و بخش مربوط به ماهیت آن را که همان دفاع مشروع بوده، نادیده گرفته است.
– دلایل اثبات عمدی نبودن قتل ارتکابی توسط موکله
موضوعی که در کنار ادعای قانونی و به حق موکله مبنی بر دفاع مشروع، محل تامل است نحوه برخورد دادسرا در رابطه با تحقیقات انجام شده و تصمیم نهایی معاون دادستان میباشد. ریحانه در تمام مراحل دادرسی، واقعیت را – هر چند به مرور زمان و پراکنده – به افسر و بازپرس پرونده، بیان نموده است و میتوان به راحتی از لابه لای اوراق پرونده انگیزه وی را هویدا نمود، ریحانه چه انگیزهای میتواند در ارتکاب جرم داشته باشد جزء آنکه از خود دفاع کرده باشد؟ در این پرونده، موضوعی که جای هیچگونه ابهام و شبههای وجود ندارد؛ دفاع مشروع است. دفاعی که قانونگذار به هر کسی اعطاء نموده تا در مواجه با خطر از این ابزار قانونی استفاده کند. بنابراین در اینکه ریحانه از خود دفاع نموده تا مورد تعرض و تجاوز مقتول قرار نگیرد بنا به آنچه که مرقوم گردید جای هیچگونه شک و تردیدی نیست و اما چرا بازپرس رسیدگی کننده به پرونده در قرار مجرمیت صادره و در کیفرخواست تنظیمی، به بند الف ماده ۲۰۶قانون مجازات اسلامی متوسل شده است؟ چه دلیل محکمه پسندی بر این ادعا وجود دارد که ریحانه با قصد و نیت قبلی مرتکب قتل به صورت عمد گردیده است؟ آیا به صرف تهیه چاقو میتوان به نیت افرادی که مرتکب قتل میشوند پی برد؟
raihana2
بند الف ماده ۲۰۶قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخصی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را دارد خواه آن کار نوعآ کشنده باشد خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود.» قتل در این مورد عمد است. همانگونه که مستحضرید ماده مذکور مصادیق قتل عمد را ذکر نموده ولی تعریفی از قتل عمد نکرده است. ولی میتوان از کلمه قتل عمد این استنباط را نمود که اگر فردی عمدآ و بدون مجوز قانونی و شرعی روح دیگری را از بدن خارج سازد مرتکب قتل عمد شده است در بندهای ب وج نیز نوع دیگری از مصادیق قتل عمد ذکر شده است. بند ب ماده ۲۰۶مواردی را که قاتل عمدآ کاری را انجام دهد که نوعآ کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد عمدی تلقی نموده و در بند ج مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد و کاری را که انجام میدهد نوعآ کشنده نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها نوعآ کشنده باشد و قاتل نیز به آن آگاه باشد را از مصادیق قتل عمد میداند.
ملاحظه میفرمایید که قاتل یا میبایست عمد و سوء نیت قبلی بر قتل داشته باشد یا عملی را عمدآ انجام دهد که نوعآ کشنده باشد حتی قصد قتل نداشته باشد یا نسبت به طرف نوعآ کشنده باشد.
در مانحن فیه هیچکدام از بندهای فوق الذکر را نمیتوان به عمل ریحانه منتسب نمود ولی بازپرس رسیدگی کننده به پرونده برای آنکه قتل عمد را به هر نحو ممکن به ریحانه منتسبت کند و دفاع مشروع را غیر قابل استماع تلقی نماید چاره را استفاده از بند الف ماده ۲۰۶قانون مجازات اسلامی میداند؛ و کیفرخواست را به گونهای تنظیم مینماید تا وانمود کند ریحانه قصد قبلی بر قتل عمد دارد چرا؟ چون نمیخواهد ادعای دفاع مشروع را از موکله بپذیرد و نمیتواند بند ب ماده ۲۰۶را مشمول حال ریحانه نماید چون عملی که وی انجام داده است هر چند برای دفاع از خود بوده، و عمدی در کار نداشته نوعآ کشنده نیست. مقتول در شرایطی که ضربه چاقو به سمت راست بدنش اصابت کرده، مدتهای طولانی در جنب و جوش بوده و آنچه باعث فوت وی میگردد خونریزی ناشی از ضربه چاقوست، نه عملی که نوعآ کشنده نیست.
بازپرس شاملو به خوبی میدانسته که نمیتواند از این مقرر قانونی نیز استفاده کند بنابراین بند الف ماده ۲۰۶را انتخاب مینماید که در این زمینه در دفاع از حقوق ریحانه مراتب ذیل را به نظر قضات معظم میرسانم:
۱- لازمه استناد به این بند قانونی، اثبات قصد قتل از سوی ریحانه است و در این صورت نوعآ کشنده بودن و نبودن عمل ارتکابی تاثیری در عمدی بودن قتل نخواهد داشت؛ چنانچه ریحانه قصد قتل داشت بدیهی و ضروری بود تا با ضربات متعدد چاقو به مقتول، وی را از پای بیاندازد! در حالیکه ریحانه صرفآ یک ضربه چاقو به بدن مقتول وارد آورده است و همه میدانیم که در پروندههای مربوط به قتل، اگر شخصی قصد قتل دیگری را داشته باشد، نتیجه مجرمانه که سلب حیات دیگری است را نیز خود در نظر خواهد داشت به همین جهت با ضربات مکرر چاقو شخص مورد نظر خود را از پای میاندازد؛ چنانکه ریحانه قصد قتل مرحوم را داشت ضربه چاقو را به نقطه حساس بدن مرحوم وارد مینمود. ریحانه به هیچ عنوان قصد قتل نداشته و به همین جهت صرفآ خواسته بود تا مرحوم را زخمی کند تا ایشان از افکاری که در سر داشت دست بردارد و از تعرض به وی منصرف شود به همین جهت ضربه چاقو را به سمت راست بدن مقتول وارد میکند که با قلب فاصله دارد؛ مطمئنآ اگر ریحانه قصد قتل داشت به راحتی میتوانست همان ضربه را به قلب مقتول وارد کرده و بیآنکه اجازه خروج مرحوم را به بیرون از آپارتمان دهد متواری گردد.
۲- ما نمیتوانیم خرید یک عدد چاقو را دلیل بر قصد قتل دیگری قلمداد کنیم اگر چنین باشد تمام قتلهایی که با چاقو انجام میپذیرد عمدی بوده و بند الف ماده ۲۰۶ به آن صدق میکند در حالی که اکثر قریب به اتفاق قتلهایی که با چاقو و آنهم با یک ضربه به وقوع میپیوندد اگر در نقطه حساس بدن وارد گردد و متهم منکر عمدی بودن قتل باشد؛ بند ب ماده ۲۰۶ مورد استناد قرار داده میشود. بنابراین ادعای معاون دادستان مبنی بر اینکه چون ریحانه از قبل چاقو تهیه نموده بنابراین قصد قتل را داشته است ادعایی بیاساس و غیر قابل توجیه است.
۳- ریحانه هیچگونه سابقه کیفری ندارد او جوانی است بیتجربه و به دنبال بدست آوردن زندگی مرفع با موقعییت شغلی مناسب بوده است تا اینکه دست تقدیر ریحانه را با مرحوم آشنا میکند. ریحانه در محل کارخود تنها یکصد پنجاه هزار تومان به عنوان حقوق دریافت میکرده و ازصبح تا بعدازظهر مشغول به کار بوده است برخورد مقتول به عنوان شخصی موجه، پولدار، با تجربه و با شخصیتی جدای از دیگران، برای ریحنه جالب توجه بوده است به همین جهت به راحتی توسط متوفی اغفال میشود و در نهایت ریحانه را به آپارتمانی که خالی از سکنه بوده کشانده و با قصد تعرض به وی، مقدمات دفاع موکله را فراهم میکند حال اگر ریحانه قصد قتل داشت میتوانست راهی را انتخاب یا نقشهای طراحی کند که خود را به راحتی در اختیار قانون نگذارد. او لازم نبود چاقوی خونی و پوشش آن را، با خود به منزل ببرد چرا که میتوانست به راحتی در یکی از جویهای خیابان انداخته و آثاری از خود بجای نگذارد. هیچ کس ریحانه را در آپارتمان با مرحوم ندیده است بنا براین میتوانست از همان ابتدای امر منکر قتل عمد شود؟ ریحانه در همان ابتدای امر زمانیکه با بازپرس شاملو تلفنی صحبت مینماید شروع به گریه و زاری میکند در حالی که اگر عمدی در عمل ارتکابی خود داشت مقدمات رهایی از مسئولیت کیفری را نیز مهیا میکرد.
۴- علی الاصول کسی که قصد قتل یا عمد در انجام عمل مجرمانه قتل داشته باشد دارای انگیزهای قوی در توجیه عمل ارتکابی خود است انگیزهای همچون سرقت، کینه و دشمنی شدیدی که قابل تحمل نباشد و یا دفاع مشروع را میتوان توجیه کننده عمل ارتکابی قتل به حساب آورد در این پرونده با آنکه مرحوم از لحاظ مالی در حد بالایی قرارداشت به گونهای که تنها در کت وی مبلغی بیش از چهار میلیون وجه نقد بوده است و دارای اسناد و مدارک مالکیت یا خودروی گرانقیمت بوده، هیچکدام به سرقت نرفته و از لحاظ دادسرا ی امور جنایی، انگیزه ارتکاب جرم در هالهای از ابهام باقی مانده است در صورتیکه دفاع مشروع تنها انگیزه ریحانه در وارد آوردن یک ضربه چاقو به قسمت راست بدن مرحوم بوده است ولی چرا و با چه استدلالی این انگیزه مورد قبول واقع نمیشود خدا میداند و بس!
edam
۵- واقعا چرا معاون محترم دادستان اظهارات ریحانه را پیرامون دفاع مشروع غیر قابل استماع تصور مینماید و کیفرخواست را به گونهای تنظیم میکند تا ریحانه نتواند آن طور که باید و شاید از خود دفاع کند. درست است که دادستان در جایگاه مدعی العموم قرار دارد ولی این اختیار نباید صرفا یک طرفه و بدون توجه به واقعات مسلم موجود در پرونده باشد. وقتی بازپرس پرونده پرینت اسام اس تلفن همراه ریحانه را اخذ میکند به یک باره به سراغ اسام اسی میرود که ریحانه به آقای آخوندی ارسال و در آن ذکری از «امشب میکشمش» به میان میآورد. و این تصور برای بازپرس ایجاد میگردد که منظور قتل مرحوم سربندی بوده است و پس از اینکه تحقیقات را در این خصوص تکمیل میکند متوجه بیربط بودن اسام اس یاد شده، به قتل مینماید. ریحانه که مدتهای طولانی در انفرادی بسر میبرده، علت فرستادن اسام اس را درگیری با پدر خود عنوان کرده و منظور پدرش بوده است آقای آخوندی نیز از همین عبارت استفاده میکند. در حالی که هیچ گونه تبانی قبلی به دلیل محبوس بودن ریحانه در انفرادی وجود نداشته است. ولی با این وجود باز هم معاون محترم دادستان بر فرضیه خود باقی مانده و کیفرخواست تنظیمی را بدون دلیل محکمه پسندی تنظیم و از قضات دادگاه میخواهد که ریحانه را به قصاص نفس محکوم نمایند.
یقین دارم که در این بین دستهایی وجود دارد که اجازه پذیرش ادعای ریحانه را مبنی بر دفاع مشروع تا بحال نداده است. به چه دلیل ریحانه حدود ۵۶روز در انفرادی و تحت شکنجه روحی و روانی قرار میگیرد. متاسفانه بازپرس پرونده چون ناتوان از دستگیری دوست و یار مقتول بوده، حساسیت خود را بر روی موکله بار نموده است.
ریحانه خالصانه قتل را به گردن گرفت وانگیزه خود را دفاع مشروع اعلام نمود اگر واقعآ قصد قتل داشت در مدت حبس در انفرادی، که تحمل این زجر و شکنجه بسیار دشوار و طاقت فرساست لب به سخن میگشود و چنانچه دوست و یار مرحوم به نام شیخی را میشناخت وی را معرفی مینمود. کدام انسان عاقلی خود را در منجلاب مرگ میاندازد تا شخصی که وی را اغفال کرده و هیچشناختی از او ندارد را نجات دهد. ریحانه آقایان شیخی، زرقینی و مقتول را صرفآ از روی اسم میشناخته و هیچگونه آشنایی با آنها و کارهای احتمالی خلاف قانون آنها نداشته است و واقعآ نمیدانسته که مرحوم در وزارت اطلاعات مشغول به کار بوده و منفک شده است.
در پایان خواهش و تمنا میکنم که ریحانه را اعدام نکنید…..
مطمئن هستم که اگر رضایت دهند قهرمان این داستان وحشتناک مرتضی سربندی است. فردای روز بخشش هزاران نفر برمزار مرحوم سربندی خواهند رفت و برایش فاتحه خواهند خواند و این مرد ماندگار خواهد شد. اما اگر ریحانه را اعدام کنند با توجه به تجربهای که داشتهام نه تنها هیچ لطفی به مقتول نکردهاند و باعث رنجش هزاران نفر از کسانی که خواهان گذشت بودهاند میشوند، روح مرحوم را مورد عذاب قرار خواهند داد و وجدان خود را در عذاب خواهد بود. مضاف به اینکه خانواده محترم مرحوم نیز یقین به قاتل بودن ریحانه ندارند.
mohamad-mostafai
نکته دیگر اینکه بنده هیچ ارتباطی با هیچ حزب یا نهاد مخالف نظام ندارم و با بسیاری از عملکردهای آنها نیز در استفاده ابزاری از پروندههای حقوق بشری مخالف هستم و هیچگاه نخواستهام که این پرونده جنبه سیاسی به خود گیرد.
پیش از اینکه ماجرای پرونده را شرح دهم نظر گرامی شما را به چند نکته مهم که در روزهای گذشته اتفاق افتاده است، جلب میکنم:
ابتدا از صحبتهای فرزند مقتول شروع میکنم و سپس اظهارات بازپرس پرونده را که اخیرا با روزنامه اعتماد گفتگو نمودهاند را مورد ارزیابی قرار میدهم.
عدم استحقاق مرگ بر اساس اظهارات جلال سربندی:
اگر بخواهیم عدالت قضایی را در نظر بگیریم و بر اساس قانون پیش برویم بعد از اینکه آقای جلال سربندی مواردی را در رابطه با پرونده اعلام کردند میبایست جلوی اجرای حکم گرفته شود چرا که ایشان اعلام کردهاند که واقعیت چیز دیگری است و این احتمال که ریحانه قاتل نباشد وجود دارد. حال سوال اینجاست که دستگاه قضایی چطور میتواند فردی که هنوز مشخص نیست قاتل است و صرفا اقرار به قتل کرده است نه قتل عمد، او را اعدام کنیم.
خبرنگار روزنامه اعتماد از آقای جلال سربندی میپرسد: این آقای «ش» که از آن صحبت میکنید چه نقشی در این پرونده دارد؟ فکر نمیکنید این فرد از قبل با پدرتان خصومتی داشته؟
و ایشان پاسخ میدهند: ما آقای «ش» را نمیشناسیم ولی این فرد عاملی بوده که از زرنگی و توانایی خودش برای اغفال یک دختر ۱۹ساله استفاده کرده و این دختر را اغفال کرده و او مغفول وعده و وعید این آقا شده و دست به این کار زده است. اگر ما قاتل پدرمان را میشناختیم حتما او را به سزای عملش میرساندیم. مشکل این است که ریحانه نمیخواهد واقعیت را بیان کند و هنوز مصر است که دست به اینکار زده و میخواهد که این آقا را پشت پرده نگه دارد و معرفی نکند و شاید فکر میکند که این آقا نجاتم میدهد حتی اگر من پای چوبهدار بروم یا اینکه آنچنان آن آقای «ش» حرفهیی برخورد کرده که هیچ اثر و سندی از خودش باقی نگذاشته که ریحانه بتواند او را معرفی و در واقع این موضوع را روشن کند.
در این پاسخ چند نکته مهم وجود دارد که میتواند از جمله موارد اعاده دادرسی باشد.
اول اینکه: آقای شیخی وجود خارجی دارد، اما خانواده مقتول او را نمیشناسند. در این مورد لازم به توضیح است که بر خلاف ادعاهای بازپرس پرونده، هنوز تحقیق جامعی در رابطه با این موضوع نشده است. در تمام مراحل دادرسی هم ریحانه گفته است که هیچشناختی از شیخی نداشته است و او دوست مقتول بوده است.
دوم اینکه ریحانه قاتل اصلی نیست و او صرفا به قتل اقرار کرده است اقراری که میتواند با واقعیت منطبق نباشد.
جلال در این گفتگو میگوید:
اگر ما قاتل پدرمان را میشناختیم حتما او را به سزای عملش میرساندیم.
این جمله بدین معنی است که قاتل مرحوم سربندی شخص دیگری است.
و سوم اینکه: آقای شیخی فردی بوده است که با برنامه ریزی کامل چنین ماجرایی را برای ریحانه و مرتضی درست کرده است و هیچ رد پایی از خود باقی نگذاشته است.
در این گفتگو جلال سربندی اعلام میکند که ریحانه خود قربانی این ماجرا شده است.
حال سوال دیگرم این است که آیا در چنین شرایطی ریحانه مستحق اعدام است؟ پاسخ روشن است ما هرگز نباید فردی را که یقین به گناهکاریاش نداریم اعدام کنیم و این از وجدان و عدالت به دور است.
روزنامه اعتماد همچنین اخیرا با بازپرس پرونده مصاحبهای داشت است و ایشان نیز به موارد اشاره میکنند که جای تامل دارد. ایشان میگویند:
اگر اولیای دم خودشان اعتقاد ندارند که ریحانه قاتل است این موضوع از نظر شرعی محل اشکال است چرا که آنها هم باید به این یقین رسیده باشند. البته باز هم در این باره باید دستگاه قضایی اظهارنظر کند اما من در نتیجه تحقیقاتی که انجام دادم تردیدی ندارم.
ایشان نیز اعتقاد دارند که این حکم در نهایت به دلیل اینکه خود شاکی به گناهکار بودن ریحانه اعتقادی ندارد محل اشکال شرعی است و دستگاه قضایی باید تصمیم بگیرد.
ایشان به موارد از جمله اینکه ابهامی در پرونده وجود ندارد، تحقیقات به درستی انجام شده و غیره اشاره کردهاند که در زیر با توجه به دیگر ابهاماتی که وجود دارد سعی میکنم پاسخ قانع کنندهای ارائه دهم.
در سال ۱۳۸۸لایحه موارد بسیار مهمی را که در پرونده مطرح بود را منتشر کردم و هم اکنون نیز که سالها از انتشار این موارد میگذرد باز هم پاسخ روشنی به ایرادهایی که در پرونده گرفته بودم داده نشده است. به هر حال برای روشن شدن مطلب به موارد بسنده میکنم.
چرا متهم نه مقتول؟
به یقین میگویم که این پرونده هنوز هم ابهام دارد. دادرسی عادلانهای بر روی این پرونده صورت نگرفته است و اینکه بازپرس پرونده و قضات دادگاه نیز توجه کافی به محتویات پرونده نکردهاند.
raihaneh
در همان زمان به کرات اعلام کردم که تحقیقات صرفا در رابطه با ریحانه صورت میگیرد و هیچ تحقیقی از خود مقتول و شرایط وی نمیشود. علت چیست؟ اما هیچ توجهی به این موضوع نشد. در تمام مراحل تحقیق موضوع قاتل مورد کالبدشکافی قرار گرفت و مقتول به نوعی مغفول ماند. در تمام مراحل دادرسی تمرکز اصلی بر ریحانه بود. ریحانه چه کرده است، انگیزهاش چه بود و با چه کسانی رابطه داشت و این نوع تحقیق باعث شد بسیاری از واقعیتهایی که در این پرونده وجود دارد نادیده گرفته شود. به هیچ عنوان ارتباطات شخصی مقتول بررسی نشد. تلفنهای همراه وی مورد کنکاش قرار نگرفت. چهره نگاری صورت نگرفت. مقتول دو تلفن همراه داشت که هر دو به کلی کنار گذاشته شد و تحقیقی در رابطه با این دو تلفن صورت نگرفت و صرفا به تلفن ریحانه بسنده شد که در این تلفن نیز دلایل بسیار خوبی به نفع ریحانه وجود داشت.
اگر از همان ابتدا به تمام جوانب پرونده توجه میشد امروز مطمنا ریحانه پای چوبه دار نمیرفت.
عدم توجه به اظهارات ریحانه:
ریحانه در مراحل تحقیقات مقدماتی به مطالب بسیار مهمی اشاره کرد که میتواند در تبرئه وی مورد توجه قرار گیرد. او بارها و بارها داستانی که برایش رخ داد را شرح داد. به کل ماجرا پرداخت. لحظه لحظه بودنش را در این ماجرا به خوبی شرح داد. تمام این موارد را به بازجویان وزارت اطلاعات هم اعلام کرد. بازجوییهایی هم توسط وزارت اطلاعات صورت گرفت اما در نهایت به آنچه توجه شد، چاقو، سجاده و اقرار ریحانه بود هر چند به اقرارش بر قتل توجه شد اما به ادعایش در رابطه با دفاع مشروع توجهی نشد که این نیز از کوتاهیهایی بود که در پرونده صورت گرفت.
ریحانه در یک مخمصه قرار داشت. هم درگیر کارش بود و دوست داشت که برای خود مستقل عمل کند و رشتهای که مورد علاقهاش بود را به خوبی پیش ببرد و هم اینکه وارد یک ماجرای خطرناک شده بود و احساس خطر میکرد به همین دلیل هم چاقو به همراه داشت تا اگر در شرایط بحران قرار گیرد از خودش دفاع کند.
درست است که بازپرس پرونده زحمات بسیار زیادی روی این پرونده کشید اما تمام این زحمات به سمت ریحانه و محکوم نمودن وی بود به همین دلیل برای تمامی ادعاهای به جا و درست ریحانه، توجیه به میان میآورد. به عنوان مثال در مورد کاندوم اعلام کرد که شاید خود ریحانه برای اینکه عمل خود را توجیه کند کاندوم را خریده بود در حالی که این طور نبود و مقتول پیش از اینکه وارد منزل عمهاش شود که محل قتل در انجا رخ داده بود جلوی داروخانه نگه داشته بود و از انجا خرید کرده بود. چرا به چنین خریدی در پرونده توجه نمیشود اما به خرید چاقو توجه خاصی میشود؟ اینها سوالاتی بود که در پرونده هم مطرح شد اما گوش شنوایی وجود نداشت.
نحوه آشنایی مقتول با ریحانه
ریحانه به هیچ عنوان و نحوی مقتول را نمیشناخت تا اینکه در یکی از روزهای اواخر فروردین ماه سال ۱۳۸۶زمانی که از بستنی ناصر بیرون امد به اصرار وی سوار بر خودروی شخصی است شد. خودروی مقتول یک تویوتای کمری مشکی بود که میتوانست جلب توجه کند. ریحانه به اصرار برای رساندش به منزلشان توسط مقتول سوار بر ماشین کمری مشکی رنگ میشود. او نمیدانست که مقتول مجرد است یا متاهل. نمیدانست که مقتول شغلش چیست و نمیدانست که شیخی چه کسی است. اما نادانی میکند و سوار بر خودرو میشود. در هیچ جای پرونده این سوال به میان نیامد که چرا مقتول ریحانه را سوار بر خودرو کرد؟ چطور شد که ریحانه سوار بر خودرو شد؟ انگیزه مقتول چه بود؟ انگیزه شیخی چه بود؟ چرا مقتول تلفن خود را به ریحانه میده؟ چرا مقتول با وی تماس میگیرد؟ و صدها چرای دیگر؟…. اما برای محکوم کردن ریحانه صدها سوال میشود؟ چرا سوار خودرو شده است؟ چطور با مقتول آشنا شده است؟ چرا با مرد اجنبی ارتباط برقرار کرده است؟….
فرض کنیم که ریحانه دختر درستی نبوده است که واقعا چنین فرضی درست نیست. اما چرا مقتول خواسته است که با ریحانه ارتباط برقرار کند؟ ارتباط مقتول با ریحانه در چه حدی بوده است؟
فرض بگیریم که ریحانه میخواسته با مقتول ارتباط داشته باشد که در چند جای پرونده این موضوع مطرح شده است. توجه داشته باشید که هر دختری که در سن و سال و شرایط ریحانه در جامعه امروز ایران باشد، میتواند تحت تاثیر اتومبیل کمری مشکلی، پزشک بودن، محل کار، دادن وعده و وعید برای شغل و… قرار گیرد. ریحانه نیز محصول چنین جامعهای است. میتوان درک کرد که او نیز برای رسیدن به آینده خوب، آسانترین و کوتاهترین راه را که بعضا بهترین مسیر نیست را انتخاب کند.
پرینت پیامهای کوتاه ریحانه
هم در پرونده و هم در اظهار نظرهایی که در روزهای گذشته شد موضوع یک پیام کوتاه ریحانه به عنوان دلیل قاتل بودن عمدی وی مطرح شده است. او در پیام کوتاهی به دوستش نوشته است که امشب پدرم را میکشم… این یک پیام شوخی بوده است که هر کسی شاید بارها به فرزندش، پدرش و دوستش گفته و پیام ارسال کرده باشد اما نکته مهم و قابل توجه اینکه چرا به پیامهای دیگر ریحانه توجه نشده است. در روز قتل مقتول پیام کوتاهی به ریحانه ارسال میکند و میگوید: سلام من کوچه درفش هستم، پلاک ۵۲… این پیام چرا ارسال شده است؟ چرا مقتول میبایست به دنبال ریحانه رود؟ چرا بازپرس پرونده از خود سوال نکرده است که چرا این پیام رد و بدل شده است؟ همچنین کارمندان شرکتی که ریحانه در آنجا مشغول به کار بوده است شهادت دادهاند که مقتول با خودروی شخصی خود به دنبال ریحانه آمده بود؟ علت چه بوده است؟
raihaneh2
دو ساعت پیش از قتل ریحانه که از قبل با مقتول برای انجام کار هماهنگ کرده بود پیامی ارسال میکند و میگوید: منتظر باشم آقای دکتر… ارتباط ریحانه با مقتول کاملا رسمی بوده است و این پیام کوتاه هم نشان میدهد که ریحانه هیچ ارتباط عاطفی با مقتول نداشته است.
چرا نمیبایست در چنین پرونده مهمی به این موارد توجه شود. آیا این موارد دلیل بر محق بودن ریحانه نیست و چرا نباید دلایل به نفع متهم مورد ارزیابی قرار گیرد.
توقف در مقابل داروخانه
مقتول در سر راه خود از داروخانه واقع در خیابان مفتح مقداری وسایل میخرد که در دو کیسه نارنجی بوده است. بعدها در بازرسی صحنه جرم مشخص میشود که در میان وسایل خریداری شده، یک بسته کاندوم بوده که کاملا مشخص است چه استفادهای داشته است. بازپرس محترم برخلاف همه اصول منطق، اخلاق و حقوق، چون نمیتوانسته وجود یک بسته کاندوم در صحنه جرم را نادیده بگیرد، به فرضیه بافی و حدس و گمان متوسل میشود و مینویسد: «شاید خود متهمه کاندومهای مکشوفه در محل وقوع جرم را جهت انحراف ذهن مقامات رسیدگی کننده در محل قرار داده باشد.»! در حالی که به سادگی میتوانست از داروخانه محل نسبت به اجناس خریداری شده توسط مقتول تحقیق به عمل بیاورد.
بازپرس پرونده ادعا میکند که تحقیقات کاملی انجام داده است در حالی که ایشان میتوانستند به راحتی و با یک دستور ساده موضوع دارو و کاندوم را نیز مشخص کنند و برای خود فرضیه بافی نکنند. جالب اینجاست که بازپرس خود اقدام به این مینماید که موضوع خرید چاقو مشخص شود که قتل توسط آن به انجام رسیده اما موضوع کاندوم که ادعای ریحانه بوده است همچنان در هالهای از ابهام است.
از لحاظ قضایی بازپرس وظیفه داشت که به ادعای ریحانه نیز توجه کند و از داروخانه نزدیک اپارتمان موضوع خرید کاندوم و دارو را مورد بررسی قرار میداد.
داروی موجود در آب میوه یا شربت
از بازرس این پرونده سوال میشود که گفته میشود در محل جنایت دو لیوان آبمیوه کشف شد که داخل یکی از آنها داروی بیهوشی بود. تحقیقات شما در این باره به کجا رسید؟ هر چند این موضوع را افراد دیگری نیز مطرح میکنند. ایشان میگویند:
در آبمیوه داروی خاصی نبود. ما از پزشکی قانونی استعلام کردیم. دارویی مسهل بود که ممکن است آبمیوه به لحاظ تغییرات شیمیایی ترکیباتش تغییر کرده باشد. یا عوامل دیگر اما چیزی که استخراج شد این بود که داروی مسمومکننده یا بیحسکننده یا توهم زا در کار نبود. از طرفی مقدار کمی در حدود ۲دهم از این آبمیوه نوشیده شده بود که آن هم نمیتوانست تاثیر چندانی داشته باشد.
این در حالی است که براساس گزارش پزشکی قانونی موجود در پرونده، در یکی از دو لیوان آبمیوهای که روی میز محل وقوع قتل کشف شده است، داروی دیفنوکسیلات وجود داشته است. این دارو از ترکیبات مرفین و خواب آور است و بسته به میزان آن، عوارضی چون سرگیجه، بیحسی و خواب آلودگی دارد. افراد معتاد از آن برای رفع علائم ترک استفاده میکنند. نباید فراموش کنیم که مقتول پزشک بوده و به خوبی عوارض داروها و کاربردهای آنها را میشناخته است.
بنابراین باید پرسید: قصد مقتول یا هر کس دیکری از اینکه ریحانه خواب آلوده، گیج و بیحس شود چه بوده است؟
چرا در این مورد بازپرس پرونده باز هم دست به فرضیه بافی زده است؟ آیا اینها دلایل دیگری بر محق بودن ریحانه و صحت ادعاهای وی نیست؟
بازپرس پرونده هنوز هم به فرضیه بافی میپردازد. ایشان در این مورد اخیرا گفتهاند:
بررسیها در این باره نشان داد عمه مقتول زن سالخورده و بیماری بود و مقتول در راه برای او وسیلهیی خریده بود. و حرفهایی که در این باره مطرح میشود به هیچوجه صحت ندارد.
در حالی که عمه آپارتمان محل جرم خالی از سکنه بوده است و هیچ کس در آنجا زندگی نمیکرده و چند ماه بود که رفت و امدی صورت نگرفته بود.
سجاده و ملحفه روی کاناپه:
موضوع سجاده چنان در این پرونده بزرگ شده است که تمام دلایل دیگر به نفع ریحانه را پنهان کرده است. به عنوان مثال بنا به اظهارات ریحانه، مقتول پس از ریختن آبمیوه، روی کاناپهای که در آپارتمان بوده، ملافهای پهن میکند. این اظهار که کاملا با عکسهای صحنه قتل، مضبوط در پرونده تطابق دارد. اما هیچگاه علتی برای پهن کرده این ملحفه مطرح نشده است. درست است که سجادهای در محل وقوع جرم وجود داشت اما ملحفهام هم بود که با سجاده در تعارض قرار داشت.
ولی چرا بازپرس پرونده به این موضوع مهم توجه نمیکند. آیا ریحانه این ملحفه را پهن کرده است؟
raihaneh1
اگر اقدامات ریحانه تا این حد برنامه ریزی شده بود، چرا فی المثل به گونهای برنامه ریزی نکرد که آلت قتاله به سادگی توسط ماموران یافت نشود؟ شماره تلفن و پیامهای خود را از روی موبایل مقتول حذف نکرد؟ و…
تجاوز به ریحانه:
برخی ادعا میکنند که مرحوم به ریحانه تجاوز کرده است در حالی که اینطور نیست در هیچ جای پرونده اعلام نشده است که تجاوزی انجام شده است تنها اعلام و ادعا شده است که اگر ریحانه از چاقو استفاده نمیکرد امکان تجاوز وجود داشت. قانون نیز این اجازه را میدهدکه هر کس بیم تجاوز برایش وجود داشته باشد بتواند از خود دفاع کند.
علت تامه مرگ:
طبق گزارش پزشکی قانونی علت مرگ خونریزی از بدن مقتول بود نه پارگی رگهای قلب و اصابت چاقو به قلب. چاقو به سمت راست مقتول اصابت کرده است نه سمت چپ وی. اگر مقتول به سرعت به بیمارستان اعزام میشد هرگز این اتفاق نمیافتاد و همه حقایق مشخص میشد. ناگفته نماند تا جایی که اطلاع دارم ریحانه شخصا به اورژنش تماس میگیرد و درخواست کمک میکند.
در زیر عین دفاعی که در پرونده ریحانه نمودهام و در پرونده موجود است را بازپخش میکنم چرا که ادعاها و دلایل همان است که در پرونده موجود است و باز هم یقین دارم که ریحانه مستحق اعدام نیست.
سبب اصلی قتل و از بین بردن دلیل بیگناهی ریحانه توسط بازپرس:
باز هم تاکید میکنم و یقین دارم که ریحانه جباری قاتل اصلی پرونده نیست. قاتل اصلی فردی به نام «ش» است که متاسفانه به دلایل نامعلومی امکان بازداشت وی فراهم نشده است. هر چند ریحانه اعدام نموده است که ضربه چاقو را او وارد کرده است اما ضربه چاقو به نفسه نوعا کشنده نبوده و درگیریهای بعدی که صورت گرفته است باعث مرگ مقتول سربندی شده است.
در تاریخ ۱۵. ۴. ۱۳۸۶قتل مرحوم سربندی حادث میشود، در این روز تحقیقات بسیاری زیادی برای بازداشت قاتل صورت میگیرد اما بعد از کوتاهی ریحانه در منزلش بازداشت میگردد. اما تا زمان بازداشت ریحانه تحقیقات بسیار زیاد دیگری هم صورت گرفت و از همه تحقیقات، شنودها و دلایلی که به دست آمده بود سی دی تهیه میگردد. این سی دی در اصل جعبه سیاه این پرونده بوده است اما این سی دی توسط آقای شاملو بازپرس پرونده معدوم میگردد چرا که روال بر این حاکم شده بود که ریحانه جباری متهم اصلی پرونده شناخته شود. در این پرونده دستهای بسیاری بوده است که اجازه این را نداد تا حقیقت مشخص شود و خانواده محترم سربندی نیز میدانند که حقیقت آن چیزی نیست که اتفاق افتاده است.
در صفحه چهار کیفرخواست صادره از سوی بازپرس این پرونده به معدوم شدن سی دی و اینکه سی دی ادله جرم بوده است اشاره شده است اما برخلاف عدالت قضایی و قانون این سی دی معدوم میشود و تاکنون نیز هیچ کس علت معدوم نمودن این دلیل قاطع بر بیگناهی ریحانه را نپرسیده است.
در این سی دی ارتباطهای تلفنی مقتول و با چند نفر دیگر و از جمله «ش» وجود داشته است. یقین دارم که محتوای این سی دی حکایت از بیگناهی ریحانه داشته است.
عدم ضبط تحقیقات مامورین وزارت اطلاعات در پرونده
در پرونده ریحانه تحقیقاتی هم از سوی وزارت اطلاعات صورت گرفت، تحقیقاتی که در پروندههای دیگر قتل صورت نمیپذیرد. وزارت اطلاعات میتوانست در کمترین زمان امکان فرد سوم و اصلی این پرونده را بازداشت کند اما این کار را نکرد. چرا؟ این هم سوالی است که تاکنون پاسخی برای ان پیدا نشده است. آیا قاتل اصلی میتوانست یکی از مقامات کشوری باشد؟ آیا قاتل اصلی فرزند یکی از مقامات میتواند باشد؟ «ش» فردی است که نامش بارها در پرونده آمده است و دادگاه تنها اشارهای که به وی نمود این بود که بودن و نبودن این فرد لطمهای به مسیر پرونده نمیزند در صورتیکه چنین نیست. این امکان وجود دارد که «ش» در اصل تمام زمینههای جرم را فراهم کرده باشد یا اینکه وی اجازه عدم مراجعه مقتول را به بیمارستان داده باشد.
در این پرونده ابهامات بسیار زیادی وجود دارد که به هیچ یک از ابهامات تاکنون پاسخ روشنی داده نشده است.
شرایطی که ریحانه در آن قرار داشته است
۱. شواهد حاکی از آن است که در زمان وقوع قتل، و پیش از آن، مقتول و ریحانه در آن آپارتمان تنها بودهاند. وجود تنها دو لیوان شربت این مساله را تایید میکند، ضمن اینکه هیچ دلیلی بر حضور یک نفر سوم در زمان وقوع قتل در صحنه جرم به دست نیامده است. در چنین شرایطی، ریحانه که از ابتدا با دیدن مسکونی بودن محل، دچار شک و تردید شده بود، با طرح درخواست برداشتن روسری از سوی مقتول، بیشتر نسبت به انگیزه واقعی وی دچار تردید میشود. بنابراین، وقتی که مقتول پس از پایان نماز دو رکعتیاش، در آپارتمان را میبندد و دستهایش را به حالت بغل کردن دور بدن ریحانه حلقه میکند، با توجه به جثه درشت و قوی هیکل بودن مقتول و گفتن جملهای با این مضمون که هیچ راه فراری نداری و اینکه گویا به یکباره صورت و ظاهر مقتول برای ریحانه طور دیگری شده است، ریحانه به واقع احساس میکند که راه خلاصی برایش وجود ندارد؛ یا باید به این رابطه ناخواسته تن در دهد و یا اینکه به هر شکلی شده از ناموس خود دفاع کند.
raihana
در تبیین عدم تمایل ریحانه به برقراری رابطه با مقتول، تنها به یک نکته اشاره میکنم که در پرونده تایید شده است و آن اینکه اگر چنین تمایلی وجود داشت، ریحانه به درخواست مقتول مبنی بر درآوردن روسری پاسخ مثبت داده بود و روسری وی در اثر جهیدن خون در زمان وارد کردن ضربه خونی نمیشد. در حالی که گزارش پزشکی قانونی وجود لکههای خون مقتول را روی روسری ریحانه تایید میکند. شاید لازم باشد در اینجا نسبت به این اصل بدیهی متذکر شویم که حتی اگر زنی با مرد دیگری به طور نامشروع، اما خودخواسته هم ارتباط داشته باشد دلیل نمیشود که هر مردی، با سوء استفاده از موقعیت شغلی و طبقاتی و نیز با دادن وعدههای خلاف واقع و به بهانه انجام کار، او را به مکانی خلوت کشانده و حق برقراری رابطه جنسی را خلاف تمایل او داشته باشد. اعتقاد ریحانه به اطلاعاتی بودن مقتول نیز دلیل دیگری بود که ترس و وحشت در وجود ریحانه را چند برابر میکرد. در آن شرایط، ریحانه از چند ثانیهای که مقتول به او پشت میکند و به طرف میز میرود استفاده کرده و تنها یک ضربه به کتف راست وی وارد میآورد به امید اینکه از وضعیت بحرانی که در آن داشته خلاص شود.
۲. در خصوص وجود چاقو در کیف ریحانه که بازپرس محترم از آن به عنوان امارهای مبنی بر قصد ارتکاب قتل یاد کردهاند، یک نکته در این بخش لازم به ذکر است و آن اینکه صرفنظر از اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه مقتول و شیخی چندین بار از او خواسته بودند یک وسیله دفاع تهیه کند و حتی در روز وقوع قتل، ریحانه در هنگامی که با مقتول در اتومبیل بودند، به وی گفته که وسیله دفاعی را که گفته بودید، خریدهام، در حال حاضر شرایط جامعه به گونهای است که اگر نگوییم همه، اکثریت زنانی که در بیرون از خانه فعالیت میکنند، ناگزیرند برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، از پیش تمهیداتی بیندیشند. گذاشتن چاقو در کیف برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، تمهید پیشگیرانهای است که نه تنها ریحانه بلکه بسیاری از زنان دیگر نیز به آن دست مییازند و تقصیر عواقب ناخوشایند استفاده از آن را نه به پای زنان بلکه باید به پای قوای انتظامی و امنیتی جامعه نوشت که از فراهم آوردن شرایط امن برای حضور اجتماعی زنان عاجز بودهاند.
تطبیق موضوع با قوانین مربوط به دفاع مشروع
۱. ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی، دفاع در برابر «تجاوز فعلی» یا «خطر قریب الوقوع» را در صورت متناسب بودن با تجاوز و خطر، بیش از حد لازم نبودن و عدم امکان توسل به قوای دولتی، مشروع میداند. مرور شرایطی که در بالا مفصلا ذکر شد نشان میدهد که اولا، تجاوز، در حال فعلیت بوده است. فراهم آوردن شرایط، از جمله خانه خلوت، کاندوم، ملافه روی کاناپه، درخواست برای درآوردن روسری، بستن در، بغل کردن ریحانه و گفتن اینکه راه خلاصی نداری، همه نشاندهنده این است که در صورت عدم دفاع، تجاوز فعلیت مییافته است. از سوی دیگر وارد آوردن تنها یک ضربه، آن هم به کتف راست، نقطهای که علی القاعده، و در صورتی که مقتول پس از ورود ضربه تا این حد فعالیت جسمی که باعث خونریزی شدید شده است نمینمود، منجر به قتل نمیشد نشان از این میدهد که عمل انجام شده بیش از حد لازم نبوده و کاملا با تجاوز و خطر تناسب داشته است. از سوی دیگر، شرایط به گونهای نبوده که موکل بتواند قوای دولتی و انتظامی را فراخواند. همه این وقایع در مدتی بسیار کوتاه، حدود یک ربع اتفاق افتاده است. به شهادت پرینت اسام اسها، در ساعت ۱۷ و ۵۰ دقیقه، موکل هنوز در شرکت حضور داشته است. حدود ساعت ۶، سوار ماشین مقتول میشود و با احتساب زمان خرید از داروخانه، حدود ساعت ۶ و ربع، موکل و مقتول به آپارتمان میرسند. بنا به گزارش بازپرس کشیک، براساس زمان تماس همسایهها با پلیس ۱۱۰، قتل باید حدود ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه اتفاق افتاده باشد. بنابراین در چنین زمان کوتاهی توسل به قوای دولتی اساسا ممکن نبوده است و حتی بر فرض محال هم که ریحانه میتوانست به قوای دولتی متوسل شود، با توجه به ذهنیت وی نسبت به اطلاعاتی و ذی نفوذ بودن مقتول، که البته براساس نتیجه استعلام از وزارت اطلاعات، مضبوط در پرونده، چندان هم نادرست نبوده است، ریحانه نمیتوانست امیدی به نتیجه بخش بودن درخواست کمک از نیروهای انتظامی نیز داشته باشد. با وجود تاکید بازپرس پرونده در بازجوییها و همچنین در کیفرخواست صادره مبنی بر اینکه ریحانه میتوانسته فرار کند یا همسایگان را خبردار نماید، اولا همانطور که گفته شد جریان وقایع به حدی سریع پیش رفته که ریحانه امکان انجام هیچیک از این کارها را نداشته است و به محض شروع هر یک از آنها مثلا فریاد زدن، یا رفتن به سمت در و باز کردن قفل آن، با ممانعت مقتول مواجه میشده که با توجه به قدرت جسمانی زیاد و جثه قوی وی، ممکن بود حتی خطری جانی برای وی فراهم کند. کما اینکه پس از وقوع قتل و خروج مقتول از آپارتمان هم موکله نتوانسته به راحتی درب را باز کند و فرار کند؛ وجود آثار ضربه چاقوی خون آلود در بالای دستگیره درب آپارتمان حاکی از تلاش ریحانه برای بازکردن در است. ثانیا ماده قانونی مذکور هیچ ذکری از اینکه اگر کسی که در خطر وقوع تجاوز قرار گرفته بتواند فرار کند یا به همسایگان متوسل شود، دفاع وی مشروع نخواهد بود به عمل نیاورده و بازپرس محترم، برخلاف اصل تفسیر مضیق و تفسیر به نفع متهم، با استدلالی خلاف قانون کیفرخواست خود را تنظیم کردهاند.
۲. رد اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه در مقام دفاع از ناموس خود ضربه را وارد نموده است در حالی صورت میگیرد که ریحانه از همان ابتدا و در تمامی جلسات بازجویی و بازپرسی، بر دفاع از ناموس به عنوان دلیل وارد آوردن ضربه تاکید کرده است. از سوی دیگر، اقرار ریحانه مبنی بر مباشرت در وارد آوردن ضربه یاد شده از طرف بازپرس محترم به عنوان مهمترین دلیل وقوع جرم شناخته شده است. این در حالی است که از نظر حقوقی، «اقرار» غیر قابل تجزیه است و نمیتوان بخشی از اقرار را معتبر دانست و بخشی دیگر از آن را رد کرد. ریحانه در تمامی مراحل تحقیقات اولیه گفته است: برای دفاع از خود مرتکب قتل شدهام. بنابراین، دفاع، جزیی از اقرار به قتل بوده است که متاسفانه معاون دادستان با تجزیه اقرار موکله، ارتکاب قتل را به عنوان دلیل پذیرفته و بخش مربوط به ماهیت آن را که همان دفاع مشروع بوده، نادیده گرفته است.
– دلایل اثبات عمدی نبودن قتل ارتکابی توسط موکله
موضوعی که در کنار ادعای قانونی و به حق موکله مبنی بر دفاع مشروع، محل تامل است نحوه برخورد دادسرا در رابطه با تحقیقات انجام شده و تصمیم نهایی معاون دادستان میباشد. ریحانه در تمام مراحل دادرسی، واقعیت را – هر چند به مرور زمان و پراکنده – به افسر و بازپرس پرونده، بیان نموده است و میتوان به راحتی از لابه لای اوراق پرونده انگیزه وی را هویدا نمود، ریحانه چه انگیزهای میتواند در ارتکاب جرم داشته باشد جزء آنکه از خود دفاع کرده باشد؟ در این پرونده، موضوعی که جای هیچگونه ابهام و شبههای وجود ندارد؛ دفاع مشروع است. دفاعی که قانونگذار به هر کسی اعطاء نموده تا در مواجه با خطر از این ابزار قانونی استفاده کند. بنابراین در اینکه ریحانه از خود دفاع نموده تا مورد تعرض و تجاوز مقتول قرار نگیرد بنا به آنچه که مرقوم گردید جای هیچگونه شک و تردیدی نیست و اما چرا بازپرس رسیدگی کننده به پرونده در قرار مجرمیت صادره و در کیفرخواست تنظیمی، به بند الف ماده ۲۰۶قانون مجازات اسلامی متوسل شده است؟ چه دلیل محکمه پسندی بر این ادعا وجود دارد که ریحانه با قصد و نیت قبلی مرتکب قتل به صورت عمد گردیده است؟ آیا به صرف تهیه چاقو میتوان به نیت افرادی که مرتکب قتل میشوند پی برد؟
raihana2
بند الف ماده ۲۰۶قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخصی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را دارد خواه آن کار نوعآ کشنده باشد خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود.» قتل در این مورد عمد است. همانگونه که مستحضرید ماده مذکور مصادیق قتل عمد را ذکر نموده ولی تعریفی از قتل عمد نکرده است. ولی میتوان از کلمه قتل عمد این استنباط را نمود که اگر فردی عمدآ و بدون مجوز قانونی و شرعی روح دیگری را از بدن خارج سازد مرتکب قتل عمد شده است در بندهای ب وج نیز نوع دیگری از مصادیق قتل عمد ذکر شده است. بند ب ماده ۲۰۶مواردی را که قاتل عمدآ کاری را انجام دهد که نوعآ کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد عمدی تلقی نموده و در بند ج مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد و کاری را که انجام میدهد نوعآ کشنده نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها نوعآ کشنده باشد و قاتل نیز به آن آگاه باشد را از مصادیق قتل عمد میداند.
ملاحظه میفرمایید که قاتل یا میبایست عمد و سوء نیت قبلی بر قتل داشته باشد یا عملی را عمدآ انجام دهد که نوعآ کشنده باشد حتی قصد قتل نداشته باشد یا نسبت به طرف نوعآ کشنده باشد.
در مانحن فیه هیچکدام از بندهای فوق الذکر را نمیتوان به عمل ریحانه منتسب نمود ولی بازپرس رسیدگی کننده به پرونده برای آنکه قتل عمد را به هر نحو ممکن به ریحانه منتسبت کند و دفاع مشروع را غیر قابل استماع تلقی نماید چاره را استفاده از بند الف ماده ۲۰۶قانون مجازات اسلامی میداند؛ و کیفرخواست را به گونهای تنظیم مینماید تا وانمود کند ریحانه قصد قبلی بر قتل عمد دارد چرا؟ چون نمیخواهد ادعای دفاع مشروع را از موکله بپذیرد و نمیتواند بند ب ماده ۲۰۶را مشمول حال ریحانه نماید چون عملی که وی انجام داده است هر چند برای دفاع از خود بوده، و عمدی در کار نداشته نوعآ کشنده نیست. مقتول در شرایطی که ضربه چاقو به سمت راست بدنش اصابت کرده، مدتهای طولانی در جنب و جوش بوده و آنچه باعث فوت وی میگردد خونریزی ناشی از ضربه چاقوست، نه عملی که نوعآ کشنده نیست.
بازپرس شاملو به خوبی میدانسته که نمیتواند از این مقرر قانونی نیز استفاده کند بنابراین بند الف ماده ۲۰۶را انتخاب مینماید که در این زمینه در دفاع از حقوق ریحانه مراتب ذیل را به نظر قضات معظم میرسانم:
۱- لازمه استناد به این بند قانونی، اثبات قصد قتل از سوی ریحانه است و در این صورت نوعآ کشنده بودن و نبودن عمل ارتکابی تاثیری در عمدی بودن قتل نخواهد داشت؛ چنانچه ریحانه قصد قتل داشت بدیهی و ضروری بود تا با ضربات متعدد چاقو به مقتول، وی را از پای بیاندازد! در حالیکه ریحانه صرفآ یک ضربه چاقو به بدن مقتول وارد آورده است و همه میدانیم که در پروندههای مربوط به قتل، اگر شخصی قصد قتل دیگری را داشته باشد، نتیجه مجرمانه که سلب حیات دیگری است را نیز خود در نظر خواهد داشت به همین جهت با ضربات مکرر چاقو شخص مورد نظر خود را از پای میاندازد؛ چنانکه ریحانه قصد قتل مرحوم را داشت ضربه چاقو را به نقطه حساس بدن مرحوم وارد مینمود. ریحانه به هیچ عنوان قصد قتل نداشته و به همین جهت صرفآ خواسته بود تا مرحوم را زخمی کند تا ایشان از افکاری که در سر داشت دست بردارد و از تعرض به وی منصرف شود به همین جهت ضربه چاقو را به سمت راست بدن مقتول وارد میکند که با قلب فاصله دارد؛ مطمئنآ اگر ریحانه قصد قتل داشت به راحتی میتوانست همان ضربه را به قلب مقتول وارد کرده و بیآنکه اجازه خروج مرحوم را به بیرون از آپارتمان دهد متواری گردد.
۲- ما نمیتوانیم خرید یک عدد چاقو را دلیل بر قصد قتل دیگری قلمداد کنیم اگر چنین باشد تمام قتلهایی که با چاقو انجام میپذیرد عمدی بوده و بند الف ماده ۲۰۶ به آن صدق میکند در حالی که اکثر قریب به اتفاق قتلهایی که با چاقو و آنهم با یک ضربه به وقوع میپیوندد اگر در نقطه حساس بدن وارد گردد و متهم منکر عمدی بودن قتل باشد؛ بند ب ماده ۲۰۶ مورد استناد قرار داده میشود. بنابراین ادعای معاون دادستان مبنی بر اینکه چون ریحانه از قبل چاقو تهیه نموده بنابراین قصد قتل را داشته است ادعایی بیاساس و غیر قابل توجیه است.
۳- ریحانه هیچگونه سابقه کیفری ندارد او جوانی است بیتجربه و به دنبال بدست آوردن زندگی مرفع با موقعییت شغلی مناسب بوده است تا اینکه دست تقدیر ریحانه را با مرحوم آشنا میکند. ریحانه در محل کارخود تنها یکصد پنجاه هزار تومان به عنوان حقوق دریافت میکرده و ازصبح تا بعدازظهر مشغول به کار بوده است برخورد مقتول به عنوان شخصی موجه، پولدار، با تجربه و با شخصیتی جدای از دیگران، برای ریحنه جالب توجه بوده است به همین جهت به راحتی توسط متوفی اغفال میشود و در نهایت ریحانه را به آپارتمانی که خالی از سکنه بوده کشانده و با قصد تعرض به وی، مقدمات دفاع موکله را فراهم میکند حال اگر ریحانه قصد قتل داشت میتوانست راهی را انتخاب یا نقشهای طراحی کند که خود را به راحتی در اختیار قانون نگذارد. او لازم نبود چاقوی خونی و پوشش آن را، با خود به منزل ببرد چرا که میتوانست به راحتی در یکی از جویهای خیابان انداخته و آثاری از خود بجای نگذارد. هیچ کس ریحانه را در آپارتمان با مرحوم ندیده است بنا براین میتوانست از همان ابتدای امر منکر قتل عمد شود؟ ریحانه در همان ابتدای امر زمانیکه با بازپرس شاملو تلفنی صحبت مینماید شروع به گریه و زاری میکند در حالی که اگر عمدی در عمل ارتکابی خود داشت مقدمات رهایی از مسئولیت کیفری را نیز مهیا میکرد.
۴- علی الاصول کسی که قصد قتل یا عمد در انجام عمل مجرمانه قتل داشته باشد دارای انگیزهای قوی در توجیه عمل ارتکابی خود است انگیزهای همچون سرقت، کینه و دشمنی شدیدی که قابل تحمل نباشد و یا دفاع مشروع را میتوان توجیه کننده عمل ارتکابی قتل به حساب آورد در این پرونده با آنکه مرحوم از لحاظ مالی در حد بالایی قرارداشت به گونهای که تنها در کت وی مبلغی بیش از چهار میلیون وجه نقد بوده است و دارای اسناد و مدارک مالکیت یا خودروی گرانقیمت بوده، هیچکدام به سرقت نرفته و از لحاظ دادسرا ی امور جنایی، انگیزه ارتکاب جرم در هالهای از ابهام باقی مانده است در صورتیکه دفاع مشروع تنها انگیزه ریحانه در وارد آوردن یک ضربه چاقو به قسمت راست بدن مرحوم بوده است ولی چرا و با چه استدلالی این انگیزه مورد قبول واقع نمیشود خدا میداند و بس!
edam
۵- واقعا چرا معاون محترم دادستان اظهارات ریحانه را پیرامون دفاع مشروع غیر قابل استماع تصور مینماید و کیفرخواست را به گونهای تنظیم میکند تا ریحانه نتواند آن طور که باید و شاید از خود دفاع کند. درست است که دادستان در جایگاه مدعی العموم قرار دارد ولی این اختیار نباید صرفا یک طرفه و بدون توجه به واقعات مسلم موجود در پرونده باشد. وقتی بازپرس پرونده پرینت اسام اس تلفن همراه ریحانه را اخذ میکند به یک باره به سراغ اسام اسی میرود که ریحانه به آقای آخوندی ارسال و در آن ذکری از «امشب میکشمش» به میان میآورد. و این تصور برای بازپرس ایجاد میگردد که منظور قتل مرحوم سربندی بوده است و پس از اینکه تحقیقات را در این خصوص تکمیل میکند متوجه بیربط بودن اسام اس یاد شده، به قتل مینماید. ریحانه که مدتهای طولانی در انفرادی بسر میبرده، علت فرستادن اسام اس را درگیری با پدر خود عنوان کرده و منظور پدرش بوده است آقای آخوندی نیز از همین عبارت استفاده میکند. در حالی که هیچ گونه تبانی قبلی به دلیل محبوس بودن ریحانه در انفرادی وجود نداشته است. ولی با این وجود باز هم معاون محترم دادستان بر فرضیه خود باقی مانده و کیفرخواست تنظیمی را بدون دلیل محکمه پسندی تنظیم و از قضات دادگاه میخواهد که ریحانه را به قصاص نفس محکوم نمایند.
یقین دارم که در این بین دستهایی وجود دارد که اجازه پذیرش ادعای ریحانه را مبنی بر دفاع مشروع تا بحال نداده است. به چه دلیل ریحانه حدود ۵۶روز در انفرادی و تحت شکنجه روحی و روانی قرار میگیرد. متاسفانه بازپرس پرونده چون ناتوان از دستگیری دوست و یار مقتول بوده، حساسیت خود را بر روی موکله بار نموده است.
ریحانه خالصانه قتل را به گردن گرفت وانگیزه خود را دفاع مشروع اعلام نمود اگر واقعآ قصد قتل داشت در مدت حبس در انفرادی، که تحمل این زجر و شکنجه بسیار دشوار و طاقت فرساست لب به سخن میگشود و چنانچه دوست و یار مرحوم به نام شیخی را میشناخت وی را معرفی مینمود. کدام انسان عاقلی خود را در منجلاب مرگ میاندازد تا شخصی که وی را اغفال کرده و هیچشناختی از او ندارد را نجات دهد. ریحانه آقایان شیخی، زرقینی و مقتول را صرفآ از روی اسم میشناخته و هیچگونه آشنایی با آنها و کارهای احتمالی خلاف قانون آنها نداشته است و واقعآ نمیدانسته که مرحوم در وزارت اطلاعات مشغول به کار بوده و منفک شده است.
در پایان خواهش و تمنا میکنم که ریحانه را اعدام نکنید…..
پیش از اینکه بخواهم وارد جزییات پرونده ریحانه جباری بشوم و یا اینکه به ابهاماتی که...
RADIOKOOCHEH.COM
No comments:
Post a Comment