چهار فصلِ دار و درخت
===============
تاب میخورم همچنان
بر گیسوانِ سپیدِ امید!
که بر دارهایِ لختِ تو
بافته،
آویخته اند!
بر سکویِ سردِ سلولم
سوزِ سکوتِ سیاهی
سایه سارش را دانه دانه
آزادانه
می بارد
در مغزِ بادامهایِ سبزِ بهارِ سَرَم؛
...
سیاه نمائی نیست!
تصویرِ سفرهیِ سنگیِ هفت سیناَت
بر سندانِ گورهایِ خدایان،
ای کینهیِ معظم!
بر بسترِ سبزِ سفرهی هفت سیناَم
حماسهیِ اختیارِ نانِ خشکِ سلمانی نیست
میان سکههایِ خونینِ سلاطین.
سلطه اَت پر برکت باد!
تا استفراغِ سمنویِ سنّت
از دهانِ کجِ سروهایِ صنعتی
تا سقوطِ سلسلهیِ سوسکهایِ سماقی
که درونِ دخمههایِ نمورِ امن
میلولند مست
از سرکههایِ کهن
غافل از شاخههای لختِ بلوغ
که سیبهایِ سرخِ اناری را
در زهدانِ تابستان
می پرورانند به هزار رنگ پائیزی
به حکمِ طبیعت!
من خواب دیدهام
زمستان میمیرد امسال!
با مرگِ سیگارهای دود نشده
بر سجادههای رنگین.
.......................
خیام ابراهیمی
اول فروردین 93
بهار مبارک باد!
===============
تاب میخورم همچنان
بر گیسوانِ سپیدِ امید!
که بر دارهایِ لختِ تو
بافته،
آویخته اند!
بر سکویِ سردِ سلولم
سوزِ سکوتِ سیاهی
سایه سارش را دانه دانه
آزادانه
می بارد
در مغزِ بادامهایِ سبزِ بهارِ سَرَم؛
...
سیاه نمائی نیست!
تصویرِ سفرهیِ سنگیِ هفت سیناَت
بر سندانِ گورهایِ خدایان،
ای کینهیِ معظم!
بر بسترِ سبزِ سفرهی هفت سیناَم
حماسهیِ اختیارِ نانِ خشکِ سلمانی نیست
میان سکههایِ خونینِ سلاطین.
سلطه اَت پر برکت باد!
تا استفراغِ سمنویِ سنّت
از دهانِ کجِ سروهایِ صنعتی
تا سقوطِ سلسلهیِ سوسکهایِ سماقی
که درونِ دخمههایِ نمورِ امن
میلولند مست
از سرکههایِ کهن
غافل از شاخههای لختِ بلوغ
که سیبهایِ سرخِ اناری را
در زهدانِ تابستان
می پرورانند به هزار رنگ پائیزی
به حکمِ طبیعت!
من خواب دیدهام
زمستان میمیرد امسال!
با مرگِ سیگارهای دود نشده
بر سجادههای رنگین.
.......................
خیام ابراهیمی
اول فروردین 93
بهار مبارک باد!
No comments:
Post a Comment