از: یک شهروند بی حریم و وطن
به: جناب آقای روحانی (ریاست محترم دولت حکومت ایران)
موضوع: پیش درآمدی بر گام اول
به: جناب آقای روحانی (ریاست محترم دولت حکومت ایران)
موضوع: پیش درآمدی بر گام اول
سلام بر شما
با روی خوش و لبخندی متین، ایرانیانی چون من را صاحب کرامت دانستید و از آحاد مردم ( نه تنها امت) دعوت کردید تا در بازی نقد منشور شهروندی شما مشارکت کنیم. http://www.president.ir/fa/72975
اخیرا من یکبار از سر ناچاری دعوت رهبر شما را از ایرانیانی که به قانون اساسی معتقد نیستند و با حکومت مخالفند، برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری منتهی به انتصاب شما اجابت کردم. با حسن نیت، تقاضای رهبری را به معنای نیاز ابزاری ایشان از ایرانیان مطرود برای تثبیت جایگاه ابدی خود نگرفته، فرض کردم ایشان بالاخره مایل شده است کم کم حقوق مصادره شده ی امثال من را به مالکان اصلی آن بازگرداند؛ لذا اقدام اخیر شما را هم در همان راستا میبینم وگرنه بدیهی است که با اختیار و ولایت مطلقه ی ایشان نه شما و نه هیچکس را در کره ی خاک اراده ای برای اعمال آن در سرنوشت مشروع دنیوی در وطن خود نیست.
اینک با احترام و اجابت به دعوت شما و با اجازه، قصد دارم بدوا کمی نه چون زاغک سیاه، خوشخوانی کنم و شرط اساسی خود را برای شرکت در این بازی مطرح نمایم تا شاید راهی برای ورود از دربهای سبز گشوده شده باز شود. به دل نوید میدهم که احترام شما به ایرانیان بی وطن همچون اقای خاتمی تنها به خاطر جذب اموال و ثروت خارج از وطن آنها نیست، بلکه نگاه شما حقیقتا به حقوق و کرامت انسانی ایرانیان است. امید که معنای کرامت همان باشد که طبیعت آزاد بر ما روا داشته نه متولیان زمینی آن.
و اما شرط من برای شرکت در این بازی این است که جنابعالی اعتقاد راستین خود را به کرامت واقعی انسانی چون من، با درج یک واژه در بند یک ماده ی یک صدر منشور خود اثبات کنید.
آیا چنین مشارکت و امری ذاتا ممکن است؟
در ابتدای این منشور میخوانیم:
ﻣﺎده 1- ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﻨﺸﻮر ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ:
1-1)
ﮐﻠﯿﻪ اﺗﺒﺎع اﯾﺮان ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻗﻮﻣﯿﺖ، ﺛﺮوت، ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻧﮋاد و ﯾﺎ اﻣﺜﺎل آن(؟!) از ﺣﻘﻮق ﺷﻬﺮوﻧﺪي و
ﺗﻀﻤﯿﻨﺎت ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺷﺪه در ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات، ﺑﺮﺧﻮردار ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ.
نقد: پر واضح است که با تردستی هوشمندانه در اولین بند ماده یک، ویژگی باورهای خصوصی همچون "دین" و "بی دینی" نادیده گرفته شده است. با توجه به اینکه خصوصیت "دین" امری معرفتی است و مادرزادی و موروثی نیست و نسبت مستقیم با انتخاب و اراده ی آزاد فردی دارد، لذا قطعی دانستن باورهای موروثی غیرمعرفتی اولین گام توسعه ی بت پرستی, دگماتیسم و فساد است؛ لذا بر همین مبنا تاکید بر آزادی عقیده و دین به عنوان یک اصل اساسی ضروری است ؛ تا مبادا تشخیص و اراده ی سلیقه ای دیگران، حقوق ذاتی آن معرفت اکتسابی انسانی را برای شهروندان تحدید و تهدید نماید! وگرنه کرامت انسانی شهروندان که رابطه ای مستقیم با فلسفه ی وجودی و هستی آنان توسط خالق هستی خود دارند تحت تاثیر قدرتهای سلطه جو و بت پرست با نیت "مصادره به مطلوب" مخدوش خواهد شد. همانگونه که در تمام حکومتهای اقتدارگرای منسوب به ماوراء به نام حقانیت خدا اما به میل بنده ی خطاپذیر شده است.
بدیهی است که تبعیت ایرانی منوط به معانی تفسیری و سلیقه ای و نسبی و وضعی معرفتی دیگران نیست و هیچکس را به دلیل عدم پذیرش دین موروثی و تحمیلی دیگران نباید از حقوق شهروندی محروم دانست.
بنابراین در صدر هر قانونی که دم از حقوق شهروندی میزند، تاکید بر آزادی اختیار دین و بی دینی و هر نوع ایدئولوژی و باور باید صراحتا و نه در لفافه ی تفسیر پذیر "امثال آن" جای داشته باشد. که عدم اشاره ی صریح به آن میتواند زندگی ، اختیار و اراده ی هر شهروند آزاده تبعه ی ایران را در بازی تفسیرپذیر واژه های سلیقه ای و احیانا عوامفریبانه عقیم و ابتر نموده و به سرنوشتی شوم تبدیل کند.
مع الوصف هر نقد دیگری بر این منشور بدون لحاظ و تصریح این ویژگی نوعی آب در هاون کوبیدن است؛ چرا که:
خشت اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج.
جناب آقای روحانی بپذبرید که در این ویرانه:
خانه از پای بست ویران است...خواجه در بند نقش ایوان است!
لطفا خشت اول منشور شهروندی را با احترام به شان انسانی تمامی وارثان اصلی این آب و خاک، فارغ از قیمومیت هر انسان محدودی بر کرامت سلیقه ای ایرانیان، صراحتا و شفاف و درست بنا نهید تا بواسطه ی شما حقی از هیچیک از وراث اصلی پنهان نمانده و مصادره نشود، تا منابع ملی را که از حقوق مشاع ملی است و به تک تک ایرانیان متعلق است (نه به شخص و قدرتی خاص) و نیز امانتی است دردستان حکومتی به نمایندگی شما بیش از پیش تلف نکنید! در غیر اینصورت متاسفانه با تکیه بر حقوق مغفول و اختفا شده و غصبی، اقداماتی از این دست ره به مقصد مورد وثوق تمامی ایرانیان نخواهد برد!
با احترام
خیرخواه شما
یک شهروند ایرانی محروم از وطن
با روی خوش و لبخندی متین، ایرانیانی چون من را صاحب کرامت دانستید و از آحاد مردم ( نه تنها امت) دعوت کردید تا در بازی نقد منشور شهروندی شما مشارکت کنیم. http://www.president.ir/fa/72975
اخیرا من یکبار از سر ناچاری دعوت رهبر شما را از ایرانیانی که به قانون اساسی معتقد نیستند و با حکومت مخالفند، برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری منتهی به انتصاب شما اجابت کردم. با حسن نیت، تقاضای رهبری را به معنای نیاز ابزاری ایشان از ایرانیان مطرود برای تثبیت جایگاه ابدی خود نگرفته، فرض کردم ایشان بالاخره مایل شده است کم کم حقوق مصادره شده ی امثال من را به مالکان اصلی آن بازگرداند؛ لذا اقدام اخیر شما را هم در همان راستا میبینم وگرنه بدیهی است که با اختیار و ولایت مطلقه ی ایشان نه شما و نه هیچکس را در کره ی خاک اراده ای برای اعمال آن در سرنوشت مشروع دنیوی در وطن خود نیست.
اینک با احترام و اجابت به دعوت شما و با اجازه، قصد دارم بدوا کمی نه چون زاغک سیاه، خوشخوانی کنم و شرط اساسی خود را برای شرکت در این بازی مطرح نمایم تا شاید راهی برای ورود از دربهای سبز گشوده شده باز شود. به دل نوید میدهم که احترام شما به ایرانیان بی وطن همچون اقای خاتمی تنها به خاطر جذب اموال و ثروت خارج از وطن آنها نیست، بلکه نگاه شما حقیقتا به حقوق و کرامت انسانی ایرانیان است. امید که معنای کرامت همان باشد که طبیعت آزاد بر ما روا داشته نه متولیان زمینی آن.
و اما شرط من برای شرکت در این بازی این است که جنابعالی اعتقاد راستین خود را به کرامت واقعی انسانی چون من، با درج یک واژه در بند یک ماده ی یک صدر منشور خود اثبات کنید.
آیا چنین مشارکت و امری ذاتا ممکن است؟
در ابتدای این منشور میخوانیم:
ﻣﺎده 1- ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﻨﺸﻮر ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ:
1-1)
ﮐﻠﯿﻪ اﺗﺒﺎع اﯾﺮان ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻗﻮﻣﯿﺖ، ﺛﺮوت، ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻧﮋاد و ﯾﺎ اﻣﺜﺎل آن(؟!) از ﺣﻘﻮق ﺷﻬﺮوﻧﺪي و
ﺗﻀﻤﯿﻨﺎت ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺷﺪه در ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات، ﺑﺮﺧﻮردار ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ.
نقد: پر واضح است که با تردستی هوشمندانه در اولین بند ماده یک، ویژگی باورهای خصوصی همچون "دین" و "بی دینی" نادیده گرفته شده است. با توجه به اینکه خصوصیت "دین" امری معرفتی است و مادرزادی و موروثی نیست و نسبت مستقیم با انتخاب و اراده ی آزاد فردی دارد، لذا قطعی دانستن باورهای موروثی غیرمعرفتی اولین گام توسعه ی بت پرستی, دگماتیسم و فساد است؛ لذا بر همین مبنا تاکید بر آزادی عقیده و دین به عنوان یک اصل اساسی ضروری است ؛ تا مبادا تشخیص و اراده ی سلیقه ای دیگران، حقوق ذاتی آن معرفت اکتسابی انسانی را برای شهروندان تحدید و تهدید نماید! وگرنه کرامت انسانی شهروندان که رابطه ای مستقیم با فلسفه ی وجودی و هستی آنان توسط خالق هستی خود دارند تحت تاثیر قدرتهای سلطه جو و بت پرست با نیت "مصادره به مطلوب" مخدوش خواهد شد. همانگونه که در تمام حکومتهای اقتدارگرای منسوب به ماوراء به نام حقانیت خدا اما به میل بنده ی خطاپذیر شده است.
بدیهی است که تبعیت ایرانی منوط به معانی تفسیری و سلیقه ای و نسبی و وضعی معرفتی دیگران نیست و هیچکس را به دلیل عدم پذیرش دین موروثی و تحمیلی دیگران نباید از حقوق شهروندی محروم دانست.
بنابراین در صدر هر قانونی که دم از حقوق شهروندی میزند، تاکید بر آزادی اختیار دین و بی دینی و هر نوع ایدئولوژی و باور باید صراحتا و نه در لفافه ی تفسیر پذیر "امثال آن" جای داشته باشد. که عدم اشاره ی صریح به آن میتواند زندگی ، اختیار و اراده ی هر شهروند آزاده تبعه ی ایران را در بازی تفسیرپذیر واژه های سلیقه ای و احیانا عوامفریبانه عقیم و ابتر نموده و به سرنوشتی شوم تبدیل کند.
مع الوصف هر نقد دیگری بر این منشور بدون لحاظ و تصریح این ویژگی نوعی آب در هاون کوبیدن است؛ چرا که:
خشت اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج.
جناب آقای روحانی بپذبرید که در این ویرانه:
خانه از پای بست ویران است...خواجه در بند نقش ایوان است!
لطفا خشت اول منشور شهروندی را با احترام به شان انسانی تمامی وارثان اصلی این آب و خاک، فارغ از قیمومیت هر انسان محدودی بر کرامت سلیقه ای ایرانیان، صراحتا و شفاف و درست بنا نهید تا بواسطه ی شما حقی از هیچیک از وراث اصلی پنهان نمانده و مصادره نشود، تا منابع ملی را که از حقوق مشاع ملی است و به تک تک ایرانیان متعلق است (نه به شخص و قدرتی خاص) و نیز امانتی است دردستان حکومتی به نمایندگی شما بیش از پیش تلف نکنید! در غیر اینصورت متاسفانه با تکیه بر حقوق مغفول و اختفا شده و غصبی، اقداماتی از این دست ره به مقصد مورد وثوق تمامی ایرانیان نخواهد برد!
با احترام
خیرخواه شما
یک شهروند ایرانی محروم از وطن
No comments:
Post a Comment