چه باید کرد؟
سیاست چرچیلی مبتنی بر "خریدن اقلیت خائن علیه اکثریت مغبون و جاهل" به معنای گروگانگیری اراده ملی در دست یک ارباب بومی است، که با گروگان گرفتن ارباب بومی توسط اربابان زورمندتر، عملا ملتی گروگان استعمارگران نوین جهانی خواهند شد!
به همین دلیل ضروری است که از "تشدید تضاهای درونی" پیشگیری کرد و با انقلابی در ادبیات اپوزیسیون راستین تهدید تفرقه بینداز حکومت کن را را به "فرصت وحدت ملی حول زبان مشترک حقوقی ملی" تبدیل کرد! و این مقدور نخواهد شد جز اینکه الیت اپوزیسیون مستقل، با فراخوان عمومی، اکثریت را با مهرورزی و بصورت مسالمت آمیز، از تاکتیک حضور میلیونی در یک زمان و یک مکان امن با یک زبان واحد، بهره ببرد! تا با درآغوش گرفتن اقلیت برای بازپسگیری اراده ملی، با اولویت دادن حق مشترک آب و خاک طبیعی و اولیه بر هر حق ثانویه از قبیل ایدئولوژی دوقطبی(خودی-غیرخودی و مؤمن-کافر) نظام سلطه و ارباب بومی و جهانی را یکجا خلع سلاح کند و برای خود اعتبار بخرد تا بتواند مشروعیت اقلیت را از سکه بیندازد!
که تمامیت ویترینِ مشروعیت و اعتبار نظام در شعار، تنها بر اساس مشارکت عددی اکثریت مطلقه در انتخابات (فارغ از مهره ها و کاندیداتورها) است!
این اصل کتمان ناپذیر است که با قدرت مطلقه ی نهادینه در قانون اساسی (بموجب بند یک اصل 110 قانون اساسی و سایر بنده و اصول و مخلفات قانونی)، بنیاد غصب اراده ملی در دو قطبی مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی است! دوقطبی کردن جامعه از اصول بینادی استعمار جهانی (بر اساس حق ثانویه ی مالکیت و سرمایه و تکنولوژی) و استثمار بومی (بر اساس حق ثانویه ی ایدئولوژی) است!
باید استراتژی و تاکتیکهای متبوعه برای مبارزین راه آزادی و استقلال، با اولویت بخشی به حق آب و خاک طبیعی و اولیه (حق انسانیت) بر هر حق حصولی و ثانویه، در هر میدان، در پندار و گفتار و رفتار اپوزیسیون مشترک میدانی شود. و چنین تحولی نیازمند انقلابی در ابیات اپوزیسیون است که از تشدید تضادهای درونی پرهیز کند! باید دیالوگ ملی را از واژه های خشونتبار و دارای بار منفی کاست و به جای کلیشه ی سنتی "سلبی-حذفی" از الگوی مدرن "ایجابی-جذبی" بهره برد!
حال که استعمار نوین به جای استفاده از کشتیهای توپدار قرن هیجدهی از کارگزاری نارنجک ویرانگر جنگی و حذفی درون نارنج استقلال و آزادی بهره میبرد، باید پاتکی نرم در ادبیات خود زد تا این تضادها را تشدید نکرد!
به همین منظور وقتی دست اکثریت در متن قانون بسته است، به ناگزیر باید حواشی تمام میدانهای امن دارای مجوز مردمی را که در آن اقلیت حضور دارد با ادبیات مهرورزی به تصرف درآورد و برای خود اعتبار و مقبولیت خرید تا مشروعیت اقلیتی که با خون اکثریت خریده شده و به استخدام درآمده از سکه بیفتد و از این ویترین کاذب نظام سلطه در راه تثبیت ادبیات اربابان جهان برای خون آشامی از ملتها، رونمایی شود!
پایداری و ایستادن و نشستن در حواشی تمام میادین دارای مجوز یعنی تبدیل تهدید به فرصت با ادبیات ایجابی جذب اکثریتی به جای ادبیات سلبی حذف اقلیتی.
خواسته: #تجدید_رفراندوم_آری_یا_نه_58 با نظارت ملی، برای احیاء امید و بالندگی نسل زنده و جدید که قربانی و میرثدار جهل نسل گذشته اند!
سرنوشت هر نسلی باید به دست خودش باشد!
ایران برای تمام ایرانیان با انتقال قدرت سرنوشت ساز در تعیین سیاستهای کلان اقتصادی،سیاسی،فرهنگی،نظامی تک نفره به برآیند تمام صاحبان حق و مردم.
مردم آگاه و زنده صغیر نیستند و ولی قهریه نمیخواهند! که بیعت اکثریت مردم با ولی قهریه، قانونا راه هرگونه اعترضات بعدی را بر ملت میبندد!
سیاست چرچیلی مبتنی بر "خریدن اقلیت خائن علیه اکثریت مغبون و جاهل" به معنای گروگانگیری اراده ملی در دست یک ارباب بومی است، که با گروگان گرفتن ارباب بومی توسط اربابان زورمندتر، عملا ملتی گروگان استعمارگران نوین جهانی خواهند شد!
به همین دلیل ضروری است که از "تشدید تضاهای درونی" پیشگیری کرد و با انقلابی در ادبیات اپوزیسیون راستین تهدید تفرقه بینداز حکومت کن را را به "فرصت وحدت ملی حول زبان مشترک حقوقی ملی" تبدیل کرد! و این مقدور نخواهد شد جز اینکه الیت اپوزیسیون مستقل، با فراخوان عمومی، اکثریت را با مهرورزی و بصورت مسالمت آمیز، از تاکتیک حضور میلیونی در یک زمان و یک مکان امن با یک زبان واحد، بهره ببرد! تا با درآغوش گرفتن اقلیت برای بازپسگیری اراده ملی، با اولویت دادن حق مشترک آب و خاک طبیعی و اولیه بر هر حق ثانویه از قبیل ایدئولوژی دوقطبی(خودی-غیرخودی و مؤمن-کافر) نظام سلطه و ارباب بومی و جهانی را یکجا خلع سلاح کند و برای خود اعتبار بخرد تا بتواند مشروعیت اقلیت را از سکه بیندازد!
که تمامیت ویترینِ مشروعیت و اعتبار نظام در شعار، تنها بر اساس مشارکت عددی اکثریت مطلقه در انتخابات (فارغ از مهره ها و کاندیداتورها) است!
این اصل کتمان ناپذیر است که با قدرت مطلقه ی نهادینه در قانون اساسی (بموجب بند یک اصل 110 قانون اساسی و سایر بنده و اصول و مخلفات قانونی)، بنیاد غصب اراده ملی در دو قطبی مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی است! دوقطبی کردن جامعه از اصول بینادی استعمار جهانی (بر اساس حق ثانویه ی مالکیت و سرمایه و تکنولوژی) و استثمار بومی (بر اساس حق ثانویه ی ایدئولوژی) است!
باید استراتژی و تاکتیکهای متبوعه برای مبارزین راه آزادی و استقلال، با اولویت بخشی به حق آب و خاک طبیعی و اولیه (حق انسانیت) بر هر حق حصولی و ثانویه، در هر میدان، در پندار و گفتار و رفتار اپوزیسیون مشترک میدانی شود. و چنین تحولی نیازمند انقلابی در ابیات اپوزیسیون است که از تشدید تضادهای درونی پرهیز کند! باید دیالوگ ملی را از واژه های خشونتبار و دارای بار منفی کاست و به جای کلیشه ی سنتی "سلبی-حذفی" از الگوی مدرن "ایجابی-جذبی" بهره برد!
حال که استعمار نوین به جای استفاده از کشتیهای توپدار قرن هیجدهی از کارگزاری نارنجک ویرانگر جنگی و حذفی درون نارنج استقلال و آزادی بهره میبرد، باید پاتکی نرم در ادبیات خود زد تا این تضادها را تشدید نکرد!
به همین منظور وقتی دست اکثریت در متن قانون بسته است، به ناگزیر باید حواشی تمام میدانهای امن دارای مجوز مردمی را که در آن اقلیت حضور دارد با ادبیات مهرورزی به تصرف درآورد و برای خود اعتبار و مقبولیت خرید تا مشروعیت اقلیتی که با خون اکثریت خریده شده و به استخدام درآمده از سکه بیفتد و از این ویترین کاذب نظام سلطه در راه تثبیت ادبیات اربابان جهان برای خون آشامی از ملتها، رونمایی شود!
پایداری و ایستادن و نشستن در حواشی تمام میادین دارای مجوز یعنی تبدیل تهدید به فرصت با ادبیات ایجابی جذب اکثریتی به جای ادبیات سلبی حذف اقلیتی.
خواسته: #تجدید_رفراندوم_آری_یا_نه_58 با نظارت ملی، برای احیاء امید و بالندگی نسل زنده و جدید که قربانی و میرثدار جهل نسل گذشته اند!
سرنوشت هر نسلی باید به دست خودش باشد!
ایران برای تمام ایرانیان با انتقال قدرت سرنوشت ساز در تعیین سیاستهای کلان اقتصادی،سیاسی،فرهنگی،نظامی تک نفره به برآیند تمام صاحبان حق و مردم.
مردم آگاه و زنده صغیر نیستند و ولی قهریه نمیخواهند! که بیعت اکثریت مردم با ولی قهریه، قانونا راه هرگونه اعترضات بعدی را بر ملت میبندد!
No comments:
Post a Comment