جناب آقای
کاخساز گرامی!
برای اولین بار است که تا این حد به یک دید وسیع ملی برخوردم. همواره تلاشم این بود که بتوانم برای چنین وحدتی راهکاری میدانی و عملیاتی دست یابم. چگونه میتوان با یک ملت در یک منافع مشترک حداقلی دارای مفاهمه بود؟ این را نیافتم جز زبان مشترک حقوقی ملی بر اساس تنها حق مسلم آب و خاک شریکان یک ملک مشاع به نام وطن.
زبانی عمومی که ضروری است که بنای ادبیاتی سیاسی در دوران پیشاآزادی باشد و موجب سوء تفاهم نگردد! زبانی که تمام اقشار ملت آن را درک کرده باشند تا فهمشان ناشی از آن درک مشترک باشد.
دستیابی به چنین ادبیاتی را در کامنت فوق در بخش مرامنامه شرح داده ام.
اینکه به نکاتی جسته گریخته می پردازم. که شاید در متن آمده باشد اما بصورت مجزا و متمرکز بیان میشود. سعی کرده ام، نکاتی را که حضرتعالی در این وقت تنگ بیان کردید را در این نوشته ها از دیدگاه ماهوی و فلسفی به زبان ساده خود بیان کنم.
....
کاری کارستان
پرهیز از ادبیات سلبی و حذفی و پرداختن به ادبیات ایجابی و مشترک.
در شرایط بحرانی فعلی به آنچه در نظر شهروندی بی ارزش است نباید پرداخته شود!
یعنی ادبیات سلبی و تحقیرآمیز و نفرت پراکن کمکی به همدلی ایرانیان برای استرداد اراده ملی نخواهد کرد!
بلکه دقیقا در راستای کش دادن سیاست نظام سلطه است!
باید بر مشترکات تمرکز کرد. مشترکات یعنی زبان مشترک حقوقی ملی بر اساس حق آب و خاک طبیعی و اولیه که بر هر حق ثانویه از قبیل ایدئولوژی اولویت دارد. که بدون اولی دومی مقدور نیست!
اگر به وطن علاقه داریم در این شرایط، به خشونت و تنش و ادبیات تحقیرآمیز آن هم به آنچه بی ارزش میدانیم، نباید دامن بزنیم.
در دوران پیشاآزادی با جیب خالی نمیتوان پزعالی داد و باید بر مشترکات آب و خاک همه را در یک ما جا داد تا بتوان با تصاحب میدانی برای حضور همه، آن منیت و کیش شخصیتی را که با قدرت کاذب، بر ما سلطه دارد را به زیر کشید!
کلا موضوع بر سر روش مبارزه است!
1- روش سنتی بر اساس جنگ و زاهزنی اقلیت دیوانه ی مسلح، با اکثریت بینوای غیرمسلح.
2-روش مدرن بر اساس ثبت شدن در منافع مشترک برای گرفتن فرمان در دست اکثریت.
البته 60 سال است که قرار است خلقهای ستمدیده و کارگران جهان، مسلح شوند!
درک ادبیات دوران پیشاآزادی و پساآزادی و مؤدب شدن به آدابش از مهمترین نکاتی است که تمایزی است بین مبارزات سنتی و کهنه و نوین.
با تصاحب میدان بر اساس منافع مشترک آب و خاک همه جزو ما میشوند! با ثبت این ماست که میتوان سلطان را در موقعیت آچمز قرار داد و مناسبات بین ما را تغییر داد و متحول کرد تا بعد از آن به ادبیات پساآزادی از تمایزات ایدئولوژیک سخن گفت.
ادبیات ایدئولوژیک کلونی ماها را متمایز از هم میکند اما بروز آن پیش از استرداد و استقرار آزادی موجب تفرقه به نفع سلطان صاحبکران است!
چون که صد آمد...نود هم نزد ماست
خیام ابراهیمیبرای اولین بار است که تا این حد به یک دید وسیع ملی برخوردم. همواره تلاشم این بود که بتوانم برای چنین وحدتی راهکاری میدانی و عملیاتی دست یابم. چگونه میتوان با یک ملت در یک منافع مشترک حداقلی دارای مفاهمه بود؟ این را نیافتم جز زبان مشترک حقوقی ملی بر اساس تنها حق مسلم آب و خاک شریکان یک ملک مشاع به نام وطن.
زبانی عمومی که ضروری است که بنای ادبیاتی سیاسی در دوران پیشاآزادی باشد و موجب سوء تفاهم نگردد! زبانی که تمام اقشار ملت آن را درک کرده باشند تا فهمشان ناشی از آن درک مشترک باشد.
دستیابی به چنین ادبیاتی را در کامنت فوق در بخش مرامنامه شرح داده ام.
اینکه به نکاتی جسته گریخته می پردازم. که شاید در متن آمده باشد اما بصورت مجزا و متمرکز بیان میشود. سعی کرده ام، نکاتی را که حضرتعالی در این وقت تنگ بیان کردید را در این نوشته ها از دیدگاه ماهوی و فلسفی به زبان ساده خود بیان کنم.
....
کاری کارستان
پرهیز از ادبیات سلبی و حذفی و پرداختن به ادبیات ایجابی و مشترک.
در شرایط بحرانی فعلی به آنچه در نظر شهروندی بی ارزش است نباید پرداخته شود!
یعنی ادبیات سلبی و تحقیرآمیز و نفرت پراکن کمکی به همدلی ایرانیان برای استرداد اراده ملی نخواهد کرد!
بلکه دقیقا در راستای کش دادن سیاست نظام سلطه است!
باید بر مشترکات تمرکز کرد. مشترکات یعنی زبان مشترک حقوقی ملی بر اساس حق آب و خاک طبیعی و اولیه که بر هر حق ثانویه از قبیل ایدئولوژی اولویت دارد. که بدون اولی دومی مقدور نیست!
اگر به وطن علاقه داریم در این شرایط، به خشونت و تنش و ادبیات تحقیرآمیز آن هم به آنچه بی ارزش میدانیم، نباید دامن بزنیم.
در دوران پیشاآزادی با جیب خالی نمیتوان پزعالی داد و باید بر مشترکات آب و خاک همه را در یک ما جا داد تا بتوان با تصاحب میدانی برای حضور همه، آن منیت و کیش شخصیتی را که با قدرت کاذب، بر ما سلطه دارد را به زیر کشید!
کلا موضوع بر سر روش مبارزه است!
1- روش سنتی بر اساس جنگ و زاهزنی اقلیت دیوانه ی مسلح، با اکثریت بینوای غیرمسلح.
2-روش مدرن بر اساس ثبت شدن در منافع مشترک برای گرفتن فرمان در دست اکثریت.
البته 60 سال است که قرار است خلقهای ستمدیده و کارگران جهان، مسلح شوند!
درک ادبیات دوران پیشاآزادی و پساآزادی و مؤدب شدن به آدابش از مهمترین نکاتی است که تمایزی است بین مبارزات سنتی و کهنه و نوین.
با تصاحب میدان بر اساس منافع مشترک آب و خاک همه جزو ما میشوند! با ثبت این ماست که میتوان سلطان را در موقعیت آچمز قرار داد و مناسبات بین ما را تغییر داد و متحول کرد تا بعد از آن به ادبیات پساآزادی از تمایزات ایدئولوژیک سخن گفت.
ادبیات ایدئولوژیک کلونی ماها را متمایز از هم میکند اما بروز آن پیش از استرداد و استقرار آزادی موجب تفرقه به نفع سلطان صاحبکران است!
چون که صد آمد...نود هم نزد ماست
No comments:
Post a Comment