گیاه نیستم که در بهار شکوفه بزنم.
اگر آقازادهها و خانم زادهها با آقایان و خانمهای درندهشان بموقع(نه فردا) توبه نکنند، جملگی به عنوان شریکان دزد و رفیقان قاتل قافله، باید تمام هزینههای دیرکردِ اقدام عاجلِ خود را جبران کنند و بپردازند!
البته از خواب بهمنیشان پیداست که احتمالا فرصت نشود و دیر یا زود دریده شوند! فعلا قرص خواب مصلحت خوردهاند و هر لحظه بر بدهیشان برای عوافریبی و سلاخی مردم افزوده میشود!
متاسفانه، امروز شاهد بودم که این غم نجیبِ ریاکار زامبیهای آدمفروش، کم کم دارد به انفجار یک خشم فروخورده مبدل میشود. خشمی که دستار از سر آدمخوارها خواهد درید و دلالان و واسطهها و پااندازان جپ و راست و میانه را که زیرپوستی فعلا در پستویِ ویلاهای 2500 متری عین موش لمیده و لال مردهاند و جبران مافات نمیکنند و برای حفظ سیستمِ زورگیری عقیدتی منتظر حماسه ای دیگر از پشت کوهِ دماوندند و نیز مخالف دموکراسی هستند را، شقه شقه خواهد کرد...صدالبته با عرض تاسف!... که با دمادم نفسهای گرمشان به حسابِ بدهکارِ دارایی، بر بستانکاری خویش خواهند افزود! چون هر حساب در دفتر کل، در دو سو ثبت میشود!
البته هر سوراخ موشی هم آدرسی دارد!
دیر بجنبی نه از تاک ماند نشان و نه از تاکنشان.
فردا دیر است!
No comments:
Post a Comment