پیشدرآمدی،
بر هم افزایی شوراهای انسانمدار (نه کلونیهای آدمکساز در نظام زورمدار
ایدئولوژیک و نرسالار)
بنیاد جامعهی
اولی بر صلح و مهرورزی و زایندگی است؛ و بنیاد جامعهی دومی مبتنی بر تضاد است و
جنگ و حذف و زورگیری (گیریم با نیت ناممکن عدالت و تعدیل زور)... که: خشت اول چون
نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج. ادبیات اولی ایجابی و جذبی است...
ادبیات دمی سلبی و حذفی.
چرا جامعهی
غیرانسانی ما که قانونا بنایش بر انتقالِ و تحمیل یکسویهی اطلاعات (ایمان و
ایدئولوژی) است، نه تبادل اطلاعات و بده بستانِ بر اساس #هم_افزایی مردمی ناشی از
خودترتیبی و هوش ازدحامی، از کلونی مورچهها عقب ماندهتر است؟
در نوشته های
بعدی به اولین آشنایی خود از مورچهها خواهم نوشت و راهکاری برای جامعهای انسانی
و زاینده و بالنده که هم افزایی را مایهی ارتقاء و لذت گروهی بداند نه رقابتی
برده وار برای تنعم و بهره وری و ویژه خواری...
مورچهها
دارای یک کیسه یا خیک هستند که مدخل ذخیرۀ غذا می باشد و در مدخل شکم واقع شده
است... همین که یک مورچه گرسنه به دهانۀ این کیسه نزدیک شد، انقباضی در کیسه حاصل
می شود و مقداری از محتویات وارد شکم مورچه گرسنه می شود...
وقتی که یک
مورچه از کیسه خود به دیگران غذا می خوراند طوری لذت می برد که شاید ما از خوردن
غذاهای لذیذ و نوشابه های گوارا آن طور لذت نمیبریم.
نشانههای
غریزی طبعیت میتواند موجب معرفت شود به شرط آنکه ساختار حاکم بر مناسبات قدرت در
جامعه انسانمدار باشد، نه آدمکساز.
https://www.vidoal.com/video/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%84%D9%88%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B1%DA%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7
No comments:
Post a Comment