دستمریزاد به #اپوزیسیون ، یار تمرینی نظام سلطه
ایران 80 میلیون گروگانِ بالقوه چون #نسرین_ستوده دارد، اما فرصتِ تلفشدن تا آخرین نفر را در این بازی زنجیرهای و کشدار ندارد! آنهم میانِ گازانبر #رئیسی و شرکاء در 3 قوای ولایت و با اولویت امنیت نظام بر عدالت، آن هم با آتشبیاری رجزگونهی اپوزیسیون در #عملیات_مرصاد حکومت، که 40 سال بازی در این دامچالهی سنتی و امنیتی را با ادبیاتِ "سلبی-حذفی" داغ میکند!
آنچه بهعنوان اپوزیسیون شاهدیم جز فریب و سراب و ابلوفی با شمشیر کاغذی و مجازی یک "دون کیشوت" نیست، که بدون توان کافی و نقشهی راهی واقعبینانه، همچون آتشبیاری با فحش و جنگ ایدئولوژیک با دشمن مسلح، برای گرفتن ماهی دلخواه توسط آتشبهاختیارانِ صاحبان قدرت، آبِ اتحاد میهنی را گلآلود میکند و دستمزدش را به چند واسطه در پوستینِ آزادیخواهی، و از منابع طبیعی ملی-میهنی (موسوم به #اختلاس) دریافت میکند، تا با شناسایی و سرکوب پراکندهی آزادیخواهانِ مستقل و گمنام، خونرسانی به رگهای وحدت مردم ایران، ناممکن شود! نظام سلطه بنا بر روشهای سنتی 40 ساله، با تکیه بر ادبیاتِ ایدئولوژیک "سلبی-حذفی" که باعث تفرقه و پریشانی است (و نه ادبیاتِ حقمدارِ "ایجایی-جذبی" که موجب وحدت است) همواره به کرسیهای آزادپریشی با حضور تنورداغکنها و آتشبیارانی برای آتشبهاختیاران خود نیازمند است! چون اپوزیسیون پیر و جوان (بر خلافِ اتاقهای فکر نظام)، غافلند که در چنبرهیِ امنیتی مدرن، دیگر روشهای عصرحجری و انقلابی کاربردی ندارد! و باید با رویکردی نوین و مدرن (نه سنتی)، کاری کرد کارستان.
نه هر آنکس که سر تراشد قلندری داند.
شکی نیست که اصلاح طلبی در چنبرهی قدرتِ سرنوشتساز تک نفره و قانونی، بموجب بند 1 اصل 110، با مسئولینی بیاختیار و ملتزم به حکم حکومتی ولایت مطلقهی غیرپاسخگو، فریبی بیش نیست! همچنانکه شعار ویرانگرِ #براندازی توسط اپوزیسیون جعلی با جیب خالی و پز عالی، بهانهای سنگرساز است و ممکن نیست! اما وقتی راه نه در جنگ از حاشیه و نه صلح در متن است، پس چاره چیست؟ به باورم چاره در مسلح شدن به ادبیات وحدتبخش و غیرقابل کتمانِ "ایجابی-جذبی" در بیطرفی از حاشیه تا فتح مسالمتآمیز در متن است!
1- رئیسی: "عدالت" فرع بر امنیت است! (این یعنی ملت فدای اختیارات فراملی و قانونی ولایتمطلقهفقیه بنا بر اصل حفظ نظام از اوجب واجبات است! یعنی تداوم سیاست کلان فراملی و نظامی با تکیه بر اصل "رحماء بیهنم و اشداء معالکفار"، به روش پلیسی، پادگانی، مافیایی و روسی: هدف وسیله را توجیه میکند!)
2- خاتمی: ما دموکراسی نمیخواهیم. ما مردمسالاری دینی میخواهیم. (این یعنی تداوم سیاست تکه پاره کردن ملتی واحد با روش مذهبی و تفکیکی مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی برای تثبیت نظام سلطه و محو کردن ملت در جیب امت واحده و ویژهخوارانش به ضرب چکش سفسطه)
3- روحانی: ما به فکر دموکراسی در عراق هستیم. (این یعنی در فقدان دموکراسی در میهن، ملت فدای تداوم سیاست کلان و سرنوشتساز و قانونی و تک نفره در راه صدور انقلاب به دیار قدس)
4- خامنهای: آتشبهاختیاران آماده باشند! مخاطب بسیج تجهیز شده در پایگاه تمام مساجد در سراسر کشور است.
5- شاهزاده رضا پهلوی: پیش بسوی براندازی مسالمتآمیز فرقه تبهکار (این شعار پارادوکسیکال و هیجانی، رمز ویرانی ایران تا #ایرانستان است!
6- اپوزیسیون جعلی: ما با جیب خالی و پز عالی و با فحش و شمشیر براندازی، آتشبیاری برای آتش بهاختیارانیم. منابع ملی برای تداوم تریبونهای تفرقه به چند واسطه از جیب ملت برقرار است!
7- سازمان مجاهدین خلق: آماده باش به کانونهای شورشی در سراسر کشور با چند صد نفر سرباز فدایی بالای 50 سال، بهیاری امریکا در آلبانی. ذوبشدگان و فدائیان در یک ایدئولوژی و تئوری "سلبی-حذفی" در راه مردمِ گروگانی که از شرّ تداوم نفرت، تشنهی ادبیاتِ ایجابی-جذبی و مهرند و از روشهای تنشآفرین و جنگ و برادرکشی گریزانند. این تئوری آیا پاسخی دارد که چگونه یک قلب میتواند با نفرت و خشم انقلابی دوام آورد؟ آیا نباید به فکر فداشدن در راه تصاحب با یک تئوری مهرافزای طبیعی(نه قراردادی) بود که هر نفرتی را در خود ذوب کند؟ آیا میتوان تاریکی را با تاریکی محو کرد؟ آیا نمیتوان با هجومِ نورِ مهر، تاریکی را محو کرد؟
.
نتیجه: کماکان سفرهی تحریم برای تداوم تنش و آشوب در آب گلآلوده برای گرفتن ماهی مردهی اراده ملی مهیاست. در دو سوی میدان برای سرکوب هر نفسکش غیرخودی، تمام شرایط برای تداوم خفتماندنِ ارادهی میهنِ قانونا عقیم، در فقدان رفتار تشکیلاتی، در ابری از سازوکارِ متمرکز و تشکیلاتی-امنیتی نظام سلطه با یاری اپوزیسیون نادان و خائن و مزدور، فراهم است!
سالهاست که تاکید کردهام که با رفتار پارادوکسیکال و دون کیشوتی و غیرتشکیلاتی، ما شاهد اپوزیسیونی مؤثر نخواهیم بود.
اپوزیسیون خارجی با تصاحب چند تریبون از محل منابع مالی اربابان خارجی و داخلی، در کنار اپوزیسیون کاذب داخلی، جملگی زالویی بر رگهای لاغر مردمان یک میهناند.
راه نجات:
1- اتحاد تمامی اپوزیسیون، بر اساس حداقل منافع مشترک مادی در آب و خاک مشترک. (تشکیل شرکت سهامی اپوزیسیون مردم ایران)
2- #انقلاب در ادبیات اپوزیسیون، بر اساس ادبیات "ایجابی-جذبی" بهجای "ادبیات سلبی-حذفی"
3- تبیین سنگ محک ارزشی، برای وزن کشی در "شورای میهنی استرداد اراده مردمی" (نه با شعار #براندازی)
4- تعیین هدفی مسالمتآمیز برای استرداد و استقرار اراده ملی، و تدوین نقشه راه و آلترناتیو بر خشت اولیهی تشکیل شوراهای محلی (با مشارکت یک نماینده از هر خانواده) تا شوراهای بومی و میهنی.
5- آچمز کردن هر ارباب تمامیتخواه داخلی و خارجی با فراخوانی در یک میدان میلیونی امن (که به دعوت نظام برقرار است و دارای مجوز حضور است) با درآغوش گرفتن اقلیت توسط اکثریت برای خریدن اعتبار و مقبولیت لازم و کافی در راستای هر تحول بنیادی و نشستن و برنخاستن تا چیدنِ میوهی استقلال و آزادی.
ایران 80 ملیون #نسرین_ستوده دارد؛ اما دیر بجند، وقتی ندارد! که در دام #عملیات_مرصاد پریشانی، بهیاری #اپوزیسیون_جاهل و صادراتی و مزدور، نه از تاک ماند نشان و نه از تاکنشان.
خیام ابراهیمی
20 اسفند 1397
No comments:
Post a Comment