Thursday, April 4, 2019

کمین لال‌مرده‌گان تکرار بیعت


کمینِ لال‌مرده‌گان #تکرار_بیعت و آفات و مکافاتِ گریز از #جبران_مافات
عِرقِ کورِ قبیله‌ای، غالبا یک معتادِ مفتونِ جاه را قاتلِ حقیقت می‌کند!
اکنون، در این وانفسای ویرانگرِ زنجیره‌ای، برای #خاتمی و #موسوی و #کروبی و اصلاح‌جلبانی چون حجاریان و شرکاء، فرصت آزمونی انسانی فراهم شده؛ اما چرا به‌جبرانِ مافات و بصورت مسالمت‌آمیز قیام و قعود نمی‌کنند؟! چون حق را شراکت در ملکِ مشاع نمی‌دانند! ایشان حق را ناشی از معنای بارشده توسط خویش بر این شراکتِ مادی و طبیعی می‌دانند! گیریم 70 میلیون نفر در این بازی استثماری نفله شوند! قربانی شدن دنباله‌دار ملت، ناشی از چنین نگاه استثماری و بنیادی از معنای حق شهروندی است! حقیقت این است: ملت برای نوشتن سرنوشت خود صغیرند و نیازمند یک #ولی قهار هستند تا ایشان را در راه صدورِ خویش به دیار قدس، امّت فرمانبر یک سیاست کلان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی کند که نباید در دست مردم باشد! دعوای اصلاح طلب و اصولگرا هم بر سر جنسِ عمامه برای نوشتن سرنوشت مردم است، نه حق بنیادی و برابر تمام مردم برای نوشتن سرنوشت عمومی در میهن مشترک. و این یعنی تداوم همان سیاستِ تجاوز و زورگیری عقیدتی و تصرف عدوانی ایران، در جنگِ قادسیه. خاتمی و موسوی و کروبی در کنار مصباح یزدی و علم‌الهدی، جملگی یک متجاوز بالفطره‌ به خقوق ایرانیان هستند! وگرنه باید از حرامخواری تاریخی توبه می‌کردند! اما نمیکنند! چون تجاوز به عنف در کامشان شیرین است و وجودشان به این حق بنیادی وابسته است! گیریم با توسل به حربه‌ی تقیه و مکر و دروغ مصلحت‌آمیز.
البته از مریدانِ پراکنده‌ و معتادِ ایشان به این سازوکار سنتی نیز معرفتی سر نمی‌زند، چون تکلیف معرفت با بندگان نیست و این معتاد سنتی، همواره وابسته به مواد صنعتی مغز محدود دیگری است! و#کیش_شخصیت ، ماده‌ی بنیادی امنیت یک بت سنگی در سازوکار بت‌سازی صنعتی و بت‌پرستی سنتی است.
این روزها شاهد سکوتی مرگبار از سویِ #سید_خندان و آن گروگانگیر کاریزمای زبانباز و آن تدارکاتچیِ لال‌مرده و #دلال_بیعت با قانون #قدرت_مطلقه ولایتِ دانای کل هستیم.
هر گاه صفِ انتصخابات بیعت با قانونِ دزدان سرگردنه را بیاد می‌آورم، از جهلِ امیدواران به شعارهای عوامفریبانه و غیرقانونی و ناممکن، دلم خون می‌شود که این عقوبت شوم ناشی از امید به قانون درندگی در پوستین پرنده‌گی است و: از ماست که برماست!
وقتی حتی یکبار قانون اساسی دزدانِ سرنوشت را خوانده باشی، آنگاه باید بر جوشش و خروش چنان امید کوری، چنین نام نهی: "جنبش ملیجکان و دله‌دزدانِ بیعت با شاه‌دزد قانونی".
#تکرار 
جنایت بدون ذوب شدن پااندازان اصلاح‌جلب در ولایت جانی، ناممکن است.
لعنت بر آنان که با ربودنِ اعتماد ملت بینوا در لفاف واژگان فریب، حتی آن کاریزمای ناشی از دروغ و دزدی تئوریزه شده را به گروگان گرفته‌ و این روزها لال مرده‌اند تا فرصتِ فریبی و بیعتی دیگر فرا رسد! براستی چه می‌توان گفت وقتی جنایتِ دلالان بیعت از نقشِ جانی بیشتر است. بدونِ ادای تکلیف مقلدان کور، بساطِ علماء حق‌به‌جانب چه معنا و چه جایگاه مادی دارد؟
ولایت هم ولایت #ترامپ که مردم جهان را برای مردم خویش می‌خواهد؛ نه اینکه حیثیت مردم خویش را به حراج بگذارد و برای تامین ولایت زورگیران دزد و ولایتِ راهزنان بر بردگان، خون ملت را برای هر اجنبی از عراق تا شام خرج کند!
نام اولی حتی اگر چنگیز مغول باشد، اما نام این یکی را چه باید نهاد، جز مرده‌خوار اراده و آدمفروش؟
باشید تا باز ببینیم در روز موعود، ریزه‌خواران ذوب در ولایت دلالان عباشکلاتی که این روزها لال مرده‌اند، آیا باز برای #تکرار_بیعت با شاه دزد قانونی، زبان می‌گشایند؟ و با برای تغییر قانون راهزنان، و برای ثبت اعتبار اکثریت مردم در حاشیه، اکثریتِ مالباختگان آزاده و مستقل را به #موازات_صفاقلیت بردگان، در #صفی_جداگانه، فرامی‌خوانند تا ایران به کام ایرانیان گردد!
فعلا که در لانه‌ی موش، مشغولِ خوردن بادام چشمِ اعتماد مردم، از کیسه‌یِ اربابند.
نمی‌شود که شریک دزد و جنایت و بیعت با جانی باشی و مباشر قتل اراده و قاتلِ قافله، و نیز امیدوار باشی که بدون توبه، باز بتوانی به اذن صاحب صندوق سوراخ 88 و صاحب قانونی سرنوشت تمام مردم و با حکم حکومتی حماسه‌ای دروغین را در 92 و 96 تا 1400 باز #تکرار کنی!
بدون #جبران_مافات، دیگر نباید سربلند کنی! و این تنها جهل جاهلان است که چنین رخصتی را به تو خواهد داد! همانها که با عهد و عیال از تماشاچیان ثابت و دارای سرقفلی پای چوبه‌های دارند و اصولا شاخکهای احساسشان انسانی نیست و از ایمان غریزی خویش همواره دلشادند!
باید کاری کرد! و این نیست جز اینکه با فراخوانی در اولین نماز جمعه، هر کس که به زورگیری عقیدتی و حرامخواری از حق مشترک آب و خاک مردم باور ندارد، تغییر قانون سلطه را برای نوشتن سرنوشت عمومی توسط تمام صاحبان حق بخواهد (نه تنها توسط یک قدرت مطلقه بموجب بند یک اصل 110 و تدارکاتچیان و گزمه‌ها و جیره بگیران و پیمانکارانش)! آنچه ما در فضای رسانه ای و مجازی شاهدیم اما، ظاهرا در تصرف تاخت و تاز همین جیره بگیران قدرت زورگیری عقیدتی است که بدون انتقاع از منابع مالی و قدرت قانونی در داخل و خارج هیچند. چون غاصب تریبونها، همان غاصب قانونی منابع ملی است که به هزار واسطه در پوستین اپوزیسیون، از رگهای ملت خون میکشد و به رگهای ایشان خون می‌رساند!
حقیقت تلخ این است! حفظ قدرت از اوجب واجبات است! و هدف وسیله را توجیه می‌کند!
خیام ابراهیمی
14
فروردین 1398


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...