پرسش بنیادی از اصلاحجلبها
بنیادی ترین پرسش از این اصلاح جلبها این است که اصلا اصلاح طلبی یعنی چه؟ و قرار است چه چیزی اصلاح شود طوری که تمام مردم بتوانند در نظام تصمیم سازی سرنوشت در خاک مشترک شریک باشند؟
تعیین کننده ی عقوبت تمام منابع طبیعی و توان ملی سیاستهای کلان کشور است که قانونا به یک نفر هدیه شده است. و آن ولایت مطلقه فقیه است. و مردم با امید به قانون اساسی در واقع با چنین قدرتی بیعت میکنند.
آنچه ایشان از آن به عنوان اصلاح طلبی دم میزنند تنها یک فریب روبنایی است و معنای آن این است که ما میتوانیم با روشهای نوین فریب مردم، امید را در دل مردم سبز کنیم و اقتصاد را توسعه دهیم.
باور کنید بیشتر از این شعارهای روبنایی که اصولگرایان هم میدهند نیست. شاید فرقش تنها در اندکی آزادیهای روبنایی و عموافریبانه مثل شل گرفتن حجاب و تفریحات روبنایی باشد.
وگرنه اگر قرار باشد باز یک شخصیت با قدرت مطلقه و یا حتی شورایی مذهبی با قدرت مطلقه تعیین کننده ی سیاستهای کلان مملکت در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی باشد، باز هم مردم تضمینی در دست ندارند که بتوانند در این سیاستهای از بالا به پایی دخالت کنند و این یعنی ایشان هم همچون اصولگرایان مردم را صغیر میدانند و حق نوشتن سرنوشت را مختص به خودشان میدانند، نه همه.
این یعنی اگر فردا گفتند باید به جای دیار قدس، انقلاب امام خمینی را به شمال افریقا صادر کنیم باز هم باید ظریفی باشد و بیمارستانی را در اوگاندا بسازد و ملت درون چادرهای زلزله نفله شوند. خاتمی حتی در طرح دزدی گفتگوی تمدنهایش در امریکا وقتی با ایرانیان سخن میگفت از ایشان میخواست سرمایه های خود را به داخل مملکت انتقال دهند و در منافع امت اسلام شریک شوند. اصلا موضوع این نبود که ایرانیان بتوانند در تعیین سیاستهای کلان نظام شریک باشند.
و یا خاتمی خودسرانه به مردم حقنه میکرد که مردم ما دموکراسی نمیخواهند، مردم ما مردمسالاری دینی میخواهند.
کسی هم نبود به او بگوید که خب اگر قرار باشد این مردم از نظام تصمیم سازی به دلایل کافر بودن و یا مؤمن نبودن به 5 دین رسمی و حکومتی بر اساس زورگیری عقیدتی باور نداشته باشند و حذف شوند، شما چطور میخواهید بفهمید مردم چه میخواهند؟
به همین دلیل ایشان را باید اصلاح جلب نامید چون جز دروغ و کلک مرغابی و فریب مردم با واژه ها هنری ندارند.
بنیادی ترین پرسش از این اصلاح جلبها این است که اصلا اصلاح طلبی یعنی چه؟ و قرار است چه چیزی اصلاح شود طوری که تمام مردم بتوانند در نظام تصمیم سازی سرنوشت در خاک مشترک شریک باشند؟
تعیین کننده ی عقوبت تمام منابع طبیعی و توان ملی سیاستهای کلان کشور است که قانونا به یک نفر هدیه شده است. و آن ولایت مطلقه فقیه است. و مردم با امید به قانون اساسی در واقع با چنین قدرتی بیعت میکنند.
آنچه ایشان از آن به عنوان اصلاح طلبی دم میزنند تنها یک فریب روبنایی است و معنای آن این است که ما میتوانیم با روشهای نوین فریب مردم، امید را در دل مردم سبز کنیم و اقتصاد را توسعه دهیم.
باور کنید بیشتر از این شعارهای روبنایی که اصولگرایان هم میدهند نیست. شاید فرقش تنها در اندکی آزادیهای روبنایی و عموافریبانه مثل شل گرفتن حجاب و تفریحات روبنایی باشد.
وگرنه اگر قرار باشد باز یک شخصیت با قدرت مطلقه و یا حتی شورایی مذهبی با قدرت مطلقه تعیین کننده ی سیاستهای کلان مملکت در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی باشد، باز هم مردم تضمینی در دست ندارند که بتوانند در این سیاستهای از بالا به پایی دخالت کنند و این یعنی ایشان هم همچون اصولگرایان مردم را صغیر میدانند و حق نوشتن سرنوشت را مختص به خودشان میدانند، نه همه.
این یعنی اگر فردا گفتند باید به جای دیار قدس، انقلاب امام خمینی را به شمال افریقا صادر کنیم باز هم باید ظریفی باشد و بیمارستانی را در اوگاندا بسازد و ملت درون چادرهای زلزله نفله شوند. خاتمی حتی در طرح دزدی گفتگوی تمدنهایش در امریکا وقتی با ایرانیان سخن میگفت از ایشان میخواست سرمایه های خود را به داخل مملکت انتقال دهند و در منافع امت اسلام شریک شوند. اصلا موضوع این نبود که ایرانیان بتوانند در تعیین سیاستهای کلان نظام شریک باشند.
و یا خاتمی خودسرانه به مردم حقنه میکرد که مردم ما دموکراسی نمیخواهند، مردم ما مردمسالاری دینی میخواهند.
کسی هم نبود به او بگوید که خب اگر قرار باشد این مردم از نظام تصمیم سازی به دلایل کافر بودن و یا مؤمن نبودن به 5 دین رسمی و حکومتی بر اساس زورگیری عقیدتی باور نداشته باشند و حذف شوند، شما چطور میخواهید بفهمید مردم چه میخواهند؟
به همین دلیل ایشان را باید اصلاح جلب نامید چون جز دروغ و کلک مرغابی و فریب مردم با واژه ها هنری ندارند.
No comments:
Post a Comment