Wednesday, April 17, 2019

یک، دو، سه


یک دو سه
نشئه از لذتِ راهزنی، بیا خود را از چشمِ مستت بیندازم، در حراجیِ آتشبازی نگاهی قفل از عصر حجر، آویخته چون قفلی به پل عشاق بی نام و نشان در پاریس .
1)
بزهای ریشو اگر آدم بودند
به چوپان نیاز نداشتند
که شیرشان را بدوشد و به ریششان رنگ بنفش و سبز بمالد
و برایشان پیام تبریک بفرستد.
بزها اگر آدم بودند
در مراسم قربانی
مقابل صفِ سگ‌ها
در کنار صندوق خالی از علف، صف می‌بستند
و آنقدر بع بع نمی‌کردند، تا...
تا مشروعیت چوپان بی رمه، بی‌معنا شود!
2)
بدونِ صفِ بزها در آخورِ بی‌علف
مشروعیت چوپان بی‌ رمه، بی‌معنا شود
و سگ‌ها از گوشتِ قربانی ناامید شوند
و برایشان تبریک عید ارسال نکند
و قبضِ تلفنِ پیام خودش به آغل‌هایشان پست نشود!
اما بزها جانوران عجیبی هستند
که در فقدان علف
خیال قبضِ کاغذی رابطه را نشخوار می‌کنند
و باز شیر می‌دهند
گیریم آغشته به خون...
3)
قربانت گردم!
هرچند هنر زاده‌ی فقر نیست، اما روزی می‌رسد که در غارِ کهف، سگِ نگهبانت هم می‌میرد و آنقدر بی‌حس می‌شوی که به تماشای سوختن و ذوب شدن خویش می‌نشینی تا آخرین قطره نیز از تو بچکد... آن‌هم وقتی که تماشاچیان لس‌آنجلسی در ونکور برای اثرت که بی مُهرِ چوپان‌ بی قابِ افتخار و عقیم است، پیشیزی نپردازند و تنها برایت درودهای رایگان بفرستند... تا بتوانند روزی با طیاره از آسمان نزول کنند در خاکِ بکرِ پرلاشز و با جنازه‌اش عکس بگیرند و افتخار کنند که آخرین اثرِ نقاش در آخرین نفس ناجیِ همه بود و ما بُز می‌چراندیم.
آن‌وقت باید از توی گور لبخندی بزنی و بگویی: نوش جان!... ما در حسرت یک نان خشک، شیر گاز را باز کردیم... تا قبضِ آب و برق و گاز مصرفی را شهرداری بپردازد... اما بزرگانِ دیار از آبروی خود ترسیده، قبض‌ها را پرداختند و منبسط شدند و سنگ گوری آبرومندانه برپا کردند و بر آن تاجِ گل‌ها نهادند که بهایش دهها برابر بیشتر از بدهیِ نقاش و یک بلیط سفر به دیگرسو بود.
پیش‌تر تنها یک نفر خیال نقاش را در کتاب شعر از راه دور خریده بوده تا قبض تلفن پرداخت شود و چند روزی کش پیدا کند... تا آرزوی بوسیدنش در گور رود.
اما آن خریدارِ گمنام آیا آن قبض واریزی را ریز ریز کرده؟!
کسی چه بداند...
بدرود.
(بخشی از کتابِ یک دو سه ...)
16 فرودین 1397
#خیام_ابراهیمی
#سیل ویرانگر، پرچمِ گدایانِ درگاهِ صدام تکریتی را به مشهدِ دختران صیغه‌ایِ شهیدان راه وطن رسانده، با مرام! دلارت را به نرخِ خون چنج کن و در بریتیش کلمبیا و کبک در کانادا لال نمیر!
لذت بردن از جان‌فروشی به #زورگیری_عقیدتی آدم را زامبی می‌کند، نه فاحشه که شرف دارد با رشادتِ تن‌فروشی.


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...