Thursday, April 4, 2019

سفسطه‌ی قیاس پسر با پدر


برخی که رفتار درست پسر را به دلیل سوابق پدر نمی بینند و یا نمی‌شنوند، هنوز زندانی کیش شخصیتند و آنکه درگیر کیش شخصیت باشد، نه میتواند خوب ببیند و نه بشنود و نه درست عمل کند!
1) اولا که اصلا بحث پدر و پادشاهی مطرح نبوده و هزار بار هم اظهار شده چنین بحثی مطرح نیست! این تلقی خود آقا طبرزی است!
بحث این است که در دوران پیشاآزادی که تنها باید بحث اتحاد بر سر آب و خاک مشترک باشد نه ایدئولوژی، برخی از مبارزین هنوز متوجه نشده اند و توی مغزشان نمیرود که بحث ایدئلوژیک از مباحث دوران پساآزادی و شورای ملی است! نه الان... اصلا رقابتی برای نوع حکومت الان مطرح نیست...اما هی عین فرن می پرند به نوع حکومت... این برخورد ایدئولوژیک در چنین دورانی که خانه در دست غاصب قانونی است، به دلیل عدم درک سیاسی و منطقی است...
مثل این است که کسی خیال کند میتواند در سیستم ولایت فقیه که قدرت مطلقه ی مصلحت با یک نفر است فعالیت سیاسی کرد!...به دلیل همین فقر ادراکی است که برخی از چپها با راستها و سکولار دموکراتها کنار نمی آیند! چون خیال میکنند این ائتلاف به معنای همگرایی ایدئلوژیک است.
در حالی که موضوع بازپسگیری خانه و رسیدن به اولین گام آزادی است و هدف از اتحاد این است که همه در باب حق شهروندی با هم برابرند پس در مورد این حق هر کس که برای بازپسگیری وطن اتحاد نکند تا در نقشه ی راه واحد همدل و همراه با اکثریت شود در واقع یا حق تابعیت خود را منکر شده است و فردا نباید توقعی داشته باشد و یا اصولا قصدش ایجاد مانع برای اتحاد است!
2) اما جدای از برابر حقوق شهروندی، برای اعمال روش و نقشه ی راهی که باید اپوزیسیون با ایدئولوژیهای مختلف متحد شود و بر اساس حق برابر شهروندی اتخاذ کند، برای هماهنگی از لحاظ قدرت کاریزماتیک با هم برابر نیستند!
در واقع رئیس چنین شورایی برای برد کافی در میان ملت باید دارای بیشترین کاریزما باشد تا صدای این وحدت باشد.
از لحاظ منطق پیشبرد هدف، مطمئنا قدرت کاریزماتیک آقای طبرزدی با قدرت کاریزماتیک مؤثر آقای رضاپهلوی یکسان نیست که سرنوشت اپوزیسیون بخواهد قربانی یک انتخابات بخش خاصی از اپوزیسیون که نماینده ی تمام مردم نیستند شود!
در واقع این هژمونی و قدرت کاریزماتیک ملی یک اعتبار ملی است که نباید قربانی شود!
اصلا موضوع ارزش وزنی مبارزاتی مطرح نیست. ما کسانی را داریم که 30 سال زندانند اما کسی ایشان را نمی شناسد! ممکن است یک متفکر برجسته و فیلسوف هم باشند. اما موضوع این است که هر بازیکنی مربی نیست و هر مربی نمیتواند بازیکن خوبی باشد.
جدای از ارزش ایدولوژیک و یا شخصیت مبارزه... بر این باورم که هر وقت اپوزیسیون متوجه شد که برای بازپسگیری وطن و برای اتخاذ یک نقشه ی راه مسالمت آمیز باید و باید همه با هم متحد شوند، آنگاه این اتحاد است که با قدرت نامؤثر خود میتواند برای یک فرد دارای کاریزمای برتر و مؤثر میدان باز کند تا ندای ایشان باشد! یعنی خود اپوزیسیون نباید بخواهد که این هژمونی و قدرت کاریزمای فراگیر آقای رضا پهلوی در کنار افرادی که هیچ ابایی از به هم زدن بازی را ندارند، خرد شود و این سرمایه بر باد رود.
وقتی ما بفهمیم که در این دوران گذار هدف اصلی بازپسگیری وطن است، و نوع حکومت امری مرتبط با پس از استقرار آزادی است آنوقت خواهیم فهمید که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.
وقتی آقای طبرزی را دو آپارتمان آنطرف تر نمیشاسند اما آقای رضا پهلوی را در دورترین روستاها میشناسند، چرا اپوزیسیون نباید بتواند با وحدت خود از قدرت او برای تحول مسالمت آمیز بهره ببرد؟
پاسخ مشحص است: کیش شخصیت و سوء تفاهم در موقعیت دوران پیشاآزادی و پساآزادی.
در این دوران موضوع وحدت هم عقیده بودن دو ایدئولوژی دشمن نیست...موضوع این است که دشمنان ایدئولوژیک در دوران پیشاآزادی همه شهروند برابرند و راهی جز وحدت برای بازپسگیری وطن با استفاده از هژمونی برتر و قدرت کاریزماتیک بزرگتر ندارند! این قدرت ربطی به فهم و کمالات ندارد.

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...