Thursday, April 4, 2019

دوازده فروردین


12 فروردین
جمهوری غیرانسانی زامبی‌های جنون، آری یا نه؟
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل... کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها؟
خانه را تا سقف آب گرفته و برقِ چشم امیدِ انسان همچنان قطع و... ابرهای باردار بحران‌ساز به یاری تبهکاران، آبِ رایگانِ حیات را از مسیلهای طبیعی منحرف و سیلی کرده‌اند تا مایه‌ی ممات و قاتل جان شود. بحران اما چون نعمتِ جنگ همچنان عامل حیات قانونِ ویژه‌خواران است.
در آغاز بهاری نو، هوای تاریک و متعفن از جنازه، سرشار از گازِ مسمومِ لجنی مسخ و لمس، عیدی عقیمان شده. زیرساخت‌های بنیادی آب و خاکی مشترک و واحد، در هوای گرگ و میش، رها شده به حال خویش و در شکافِ عمیق قانون مؤمن و کافر، بین خودی و غیرخودی و دوست و دشمن، میانِ تنشِ زلزله و سیل و آتش و توفانی 40 سال با سیاست‌های کلانِ تک نفره برای صدور وهم خویش و تجاوز به حریم دیگری، با سیلی و فحش و تحریک و نفوذ، تا خطر جنگ و تحریم زنجیره‌ای، بی‌ثبات و پریشان و لرزان است.
ایران ما در تاریکی و موج‌سواری قانونِ تجاوز به حق بنیادی مشترک، به دستِ هوش هیجانیِ بدوی و چلاقِ ویژه‌خوارانِ یک لوطی و عنترهایِ لاکچریِ پیمانکار بیمارش، ویران است! زبانِ چاه‌نمایان و پرچمدارانِ ویژه‌خوار و مرده‌خوارِ سبز و بنفش و سرخ و سیاه، رویِ جنازه ی بحران‌زدگان ابدی تا بیعتی دیگر با قانون غول چراغ جادو، همچنان لال است.
در میان زلزله و سیل و آتش و توفان، آغاز شب‌نشینی در خوابِ تاریخیِ معجزه‌ی عصای موسا تا عصای موریانه‌زده‌ی سلیمان در سیه‌چاله‌ی یلدایی دروغین و پارادوکسیکال بر اساس ادبیات سلبی-حذفی با کین و بغض و قحش و دریدن و سیلی ناخدایِ فرقه‌ی راهزنان و تبهکاران و زورگیرانِ فرومایه به کاروانِ هر سایه و همسایه، در لباس مهرِ میترایِ عالمتاب... با پااندازی و مردمسواری هیئتی و دیمی لابی‌ها و دلالان سیاهی، زیر علمِ سالارِ زورگیرانِ باورِ تجاوز به عنف با میهنِ صغیر و غیرخودی، فی کوپن و ژتونِ معلوم و فی مدتِ نامعلوم، آری یا نه؟
ویژه‌خوارانِ ولایتِ موقتِ حضرتِ گول(ره):
"
آری آری، زندگی زیباست! زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست!"
12
فروردین، یوم الله #تکراری و مستمرِ تب کویری و زنجیره‌ای از نوبتِ چهلم واکسنِ سندروم‌استکهلم در لذتِ تفخیذ شرعی با خیالِ محالِ طفلی شیرخواره به اذنِ ولی در مجالِ ناجیِ جانی و جان‌جانی و عیدِ پنهانِ موش‌کوری برای به‌نیش‌کشیدنِ کبابِ گربه‌ی ابلوموف، با اعتماد به تارِ سیبیلِ دایی‌جان‌ناپلئون و قسم‌حضرتعباسِ خانعمودون‌کیشوت با ردایِ شکلاتی در باربیکیوی مدرنِ سنتی، بر مُنگولانِ ذوب در#تکرار صفِ بیعت 88 تدارکچیان در استیجِ محصور در نقضِ‌غرضِ 92 و تف سربالایِ 96 تا 1400، بر تمامیِ چاه‌نمایان و بازیگردان‌ها و بازیگران و بازیچه‌های قانون اساسیِ مردمسواری هیئتی و دیمی و تیرخلاص‌زن‌ها و پیمانکاران و عمله‌ها و گورکن‌ها و شریکان دزد و رفیقان قافله‌ی سیل‌زده از ویلای 2500 متری در ولنجک تا لندن و ونکور تا لس‌آنجلس و پاتوقِ پااندازانِ صدورِ محبت حوری و غلمان از مشهد و دوبی تا جزایر هونولولو و نوچه‌های عالمان در قمارخانه‌های گرجستان، مبارک باد!
"
گورخوابی" که مسخِ همان بی‌حسیِ بنیادیِ یک گاوچرانِ زامبی و زورگیر از قواعدِ بدویِ قبایلِ عصر حجری و حجازی تا سر و تهِ هر پیازی که کیلویی 15 هزارتومان است و بی‌ناموسان و پااندازان سبز و بنفش و سرخ و سیاه چون خوکِ ولایتِ بی‌رگان باز می‌خندند و به شپشِ تریشِ قبایِ پرده‌دار اعظمشان هم نمی‌گیرندش!
ای تو را من خفت شده در بیابانی خفت و تنها ... از سایه‌های این دندان قروچه‌ی فروخورده بترس از حالا تا تمام یوم‌ها و شب‌ها.
تمام قطره‌های خون ما در رگِ شهوتِ عهد و عیالِ نشئه و مست و حرامخوارتان، حرام باد! که از مالِ گورخوابان به نیت ژنِ برتر آب می‌دزدی و در چاهِ ویل و خشکِ بیتِ خود آب انبار می‌کنی، ای ابتر! و ککت هم نمی‌گزد بی‌غیرت، به درک اسفل السافلین! تازه بشکن هم میزنی و در مولودی زامبی‌ها، عربی هم می‌رقصی و ملامت میکنی که چرا نمی‌خندی؟!...بهار است...
خیام ابراهیمی
12
فروردین 98


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...