Thursday, April 4, 2019

هشتمین سین، سیل بردگان در صف بیعت


هشتمین سین#سیل_بردگان در صف بیعت با قانون ویرانگران ایران در انتصخابات
ویرانگریِ سیل زمینی، در بلای حکمِ آسمانیِ این دو ملّا و منبرنشین نهفته:
#احمد_خاتمی:
نام ایران باید به ولایت تغییر کند! ایرانیان هررّی!
#محمد_خاتمی:
مردم ما دموکراسی نمی‌خواهند! مردمسالاری دینی(مردمسواری ولایی) می‌خواهند!
یعنی#تکرار همایشِ عزای‌هیئتی در فضای‌سنتی، میان سیل و زلزله و آتش و بارانِ سنگِ بنیادی و قانونی که ایران را بینِ مؤمن‌وکافر و خرسوار و خر، دریده و #ایرانستان را ویران کرده.
عصای سلیمان موریانه زده و پوک شده و به تلنگری می‌شکند! مشکل این آسیب‌پذیری بنیادی، در تزلزل دوقطبی و شکاف زیرساخت‌های انحصاری و ایدئولوژیک نهفته است. یک قبیله با قوانینش، ایران را بین چپ و راست اقلیت خودی از ملت غیرخودی دزدیده و پاره پاره کرده و دریده‌اند.
تکرار هجمِ درندگی و ویرانی بر خشت کج و جنگ بین خودی(مؤمن) و غیرخودی(کافر) در ساختار قانونی و حقوقی، تئوریزه شده است!
وقتی ساختمان‌های ژاپن با 10 ریشتر فاجعه نمی‌سازند و سیل و بارانهای موسمی را با علم زمینی(نه هپروتی) هدایت و ذخیره می‌کنند، سرداران خودی بنا بر اصل اشداء مع الکفار و رحماء بینهم، بدون عرق به صاحبان حق و زیرساخت‌ها، در فکر انتقال کمک‌های مردم غیرخودی به بلندی‌های جولان، جولان می‌دهند، بی‌آنکه از ویرانی ایرانیان ککشان گزیده شود! باز بلایی نازل شد و بازار مانورهای نمایشی کاهنده و رفتارهای روبنایی پراکنده، داغ است و از زمین و آسمان بر سر مردم بینوا چون باران سنگ، اعلامیه‌های مفتِ همدردی از سوی پیمانکاران ارباب و سلبریتی‌های مرده‌خوار می‌بارد.
براستی مگر تاکنون از این اعلامیه‌ها و پیام‌های زنجیره‌ای و تعارفات پوشالی و رجزهای سلبی-حذفی سلطانی، چه تره‌ای برای مردم بینوا، خرد شده است؟
این مدعیان ایران و ایرانی، در مهلت مقتضی و درموقعیتی که شرایط امن است، اگر نتوانند با سایر مدعیان و شریکان خاک مشترک متحد شوند، تا با #فراخوان_عمومی ، مطالبات بنیادی مردم را بصورت مسالمت‌آمیز و به موازات همایش‌های اقلیت بردگان، به تشکیل صفی اکثریتی هدایت کنند و در راستای تغییرات بنیادی برای خریدن اعتباری مؤثر، آدرس را درست نشان دهند و بصورت بنیادی(نه روبنایی) تغییرقانون سلطه را به نفع حضور تمام مردم در نوشتنِ سرنوشت عمومی مطالبه کنند، جز چاه نمایی و لای جرز به چه کاری می‌آیند؟
مونولوگ پرخاشجویانه و بی فایده‌ی انفرادی این مدعیان با نظام سلطه، جز داغ کردن تنور و تثبیت ایشان و تداوم مناسبات ویرانگر و کمرشکن، چه ثمری دارد؟! از سویی کتک خور این ملت لت‌وپار بین تضادهای درونی ملس است و روز به روز زیر رگبار بلایای ناشی از سیاستهای ویرانگر و کلان قانونی، از هر فاجعه‌ی انسانی کمتر متاثر می‌شوند! از سوی دیگر، مردمسواران هیئتی و دیمی و پرچمداران چنین ملت خودباخته و زخمی در شاهراه معرفت، جز هوی و هوس نیست و رویکردی بنیادی و علمی و پایدار ندارد و با #تکرار شعارهای بهاری و انقلابی و بیعت با قانون سلطه بر طبیعتِ ذلیل‌پرور و فرمانبردار، تکرار خواب و خورِ ساختار ارباب-رعیتی در میهنی بی‌نفس است!
خر که تقصیری ندارد! حتی اگر پالونش نو و عوض شود، در شعور و آگاهی هم‌افزایی مردمی به‌جای امتیاز بندگی و باربری ایدئولوژیک، چه تاثیری دارد؟ مشکل حتی از بی‌شعوری کرّه‌خرانی نیست که به خر عینک و اودکلن و کراوات زده و پالون شکلاتی بر تنش کرده و پشت سرش به شادی و امیدی سبز به ناجی، جفتک انداخته‌اند!
مشکل از سیستم تصمیم‌سازی است! آدم‌ها در این سیستم معیوب، تنها سوختِ خالص و ناخالص یک قطار جنگی به دیار قدسند!
مشکل از مکانیسم تصمیم‌سازی برای محصولی استاندارد در تمام زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و امور نظامی و تمام عناصر مؤثر در مناسبات داخلی و خارجی است! بدون چنین رویکردی هیچکس التزامی به ترمیم و تحکیم زیرساخت‌های عمرانی و فرهنگی و مدنی بصورت علمی ندارد!
خشت اول چون نهاد معمار کج...تا ثریا میرود دیوار کج!
موضوع این است که خشت اول باید بر #حق_مشترک تمام مردم در مادیات و آب و خاک مشترک بنا باشد، نه ایدئولوژی ویژه‌خواران در پوستین معنویات. که هیچ معنویت ثانویه بدون بستر مادیاتِ اولیه، مقدور نیست!
وقتی صاحبان حق در چنبره‌ی صاحبان ویژه‌خوار ایدئولوژیک مچاله شوند، آنگاه این مملکت، به صورت متزلزل و غیراستاندارد رشد خواهد کرد، چون در قانون اساسی نظارت صاحبان حق، بر نظام تصمیم سازی سرنوشت عمومی و تعیین سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی و ... تضمین نشده است؛ چون تصمیم‌ساز سرنوشت مشترک و واقعی، حاصل برآیند قدرت صاحبان حق نیست تا برای حق بنیادی خویش دل بسوزانند و در مراتب تصمیم‌سازی دارای سیستمی کارآمد باشند.
طرف می‌خواهد سازندگی کند، مسیرِ مسیل طبیعی را بی‌صاحب و مفت می‌بیند و از روی باد سر و شکم شروع می‌کند به گرفتن مجوز با استفاده از رانت اتوریته‌ی قدرت ایدئولوژیک خرفت، و گه میزند به زندگی مردم و روان و کالبد وطن در تمام زمینه‌ها... خودش کجاست؟ کنار خانواده در کانادا برای صدور انقلاب ه حکم حکومتی در پوششِ اختلاسی دروغین برای چشمِ زودباور بندگان.
لعنت به بصیرت و درایت پرچمداران و ذوب شدگاننشان که بصورت بدوی با هیجانات کور و روبنایی و بدون فهم مناسبات قدرت در قانون، با دلالی و پااندازیِ آبدارچی‌ها و تدارکتچیان، با چنین اتوریته‌ی ویرانگری #بیعت کردند و حالا انگشت حسرت می‌گزند.
مشکل از فهم ما در تدوین نقشه‌ی راهی علمی و عمومی است.
از ماست که بر ماست... به همین تلخی.
خیام ابراهیمی
7
فروردین 1398


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...